کل
تعهد
چالش
کنترل
۱۳۱۳۰۰
۲۸۲۲۴۵
۱۷۵۸۴۹
۳۶۰
۳۶۰
۳۶۰
چنانکه نتایج تحلیلها نشان میدهد، با احتساب آلفای میزان شده بنفرونی (۰۱۷/۰) در دو مؤلفه “تعهد” و “چالش"، تفاوت معناداری بین دانشآموزان “ایرانی” و “افغانی” وجود دارد. به طوریکه اطلاعات جدول ۴-۴ نشان میدهد میانگین نمرات “تعهد” و"چالش” دانشآموزان “افغانی” به طور معنیداری بالاتر از دانشآموزان “ایرانی” است. با این وجود از نظر مؤلفه “کنترل"، تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نمیشود.
اندازه اثر نیز حاکی از آن است که حدود ۹ درصد از تفاوت در “تعهد” آزمودنیها، وابسته به گروه است. این رقم در مورد مؤلفه “چالش” به ۱۰ درصد میرسد.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱- مقدمه
در این فصل به جمع بندی و نتیجه گیری کل پژوهش پرداخته می شود . در ابتدا خلاصه کلیه فصل ها ارائه می شود و سپس هر فرضیه مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد، همچنین نتایج بدست آمده با نتایج پژوهش های انجام شده قبلی مقایسه می گردد و پژوهش های همسو و عدم همسو با نتایج بدست آمده تعیین می شود. در نهایت پیشنهاداتی که حاصل از یافته ها و نتایج است و پیشنهاداتی برای پژوهشگران آینده ارائه می شود .ودر انتها محدودیت های که در طی انجام پژوهش وجود داشته است مطرح می گردد.
۵-۲- خلاصه پژوهش
نظریه اسناد یکی از نظریههای پویای روانشناسی است که به تبیین و تشریح ادراک افراد از وقایع می پردازد. فرض اساسی این نظریه این است که افراد می خواهند بدانند چرا خود و دیگران پیامد خاصی را تجربه می کنند. ما می خواهیم علتهای نهفته در موقعیتها و شکستها، پیروزیها و مصیبتها، مقبولیتها یا طرد شدنهای اجتماعی مان را بدانیم. بعد از اینکه پیامدهای زندگی مان را تجربه کردیم ممکن است این سؤالها را از خودمان بپرسیم؛ چرا در امتحان شیمی رد شدم؟ چرا فلانی از دانشگاه اخراج شد؟ چرا این آدم فقیر است و یا اینکه چرا فلان نامزد انتخاباتی پیروز شد؟ پس این تئوری به دنبال علیت افراد از نتایج پیامدهایشان است. به عقیده واینر اکثر تبیینهای افراد از موفقیتها و شکستهایشان دارای سه بعد یا سه جنبه مهم است: درونی در مقابل بیرونی، باثبات در مقابل بیثبات وقابلکنترل درمقابلغیرقابل کنترل. افراددارای منبع کنترل درونی معتقدندکه رویدادهای مثبت زندگی نتیجه برنامه ریزی دقیق وکوشش مستمرخودآنها به دست می آید. لذا مسئولیت هرگونه عمل و رفتار خود و پیامدهای ناشی از آن را می پذیرند. مثلاً دانش آموزی که دیر به کلاس می رسد، این دیر رسیدن را به علت اینکه دیر از خانه خارج شده نسبت می دهد نه به عوامل بیرونی. از طرف دیگرافراددارای منبع کنترل بیرونی بین رفتارخودو رویدادها، هیچ گونه رابطه علت و معلولی نمیبینند و بخت و اقبال، تصادف یا اشخاص دیگر را مسئول نتایج رفتار خود می دانند و در نتیجه خود را مسبب این علتها نمی دانندومسئولیت نمی پذیرند. یکی ازفرضیات واینر این بود که یکی از تأثیرات مهم هیجانها چگونگی ادراک رویدادها و چگونگی تفکر در مورد آن رویدادهاست. اهمیت عواطف ایجاد شده اسنادها در این است که آنها به عنوان برانگیزاننده رفتارهای بعدی عمل میکنند. به عبارت دیگر علل استنباط شده موفقیتها وشکستها منجر به عواطف خاصی می شوند، این عواطف نیز به نوبه خود واکنشها و رفتارهای بعدی فرد را تحت تأثیر قرار می دهند. به دنبال وقوع یک واقعه، ارزیابی اولیه ای از پیامد آن واقعه صورت می گیرد. با توجه به مطلوب یا نامطلوب بودن پیامد، عواطف عمومی مثبت یا منفی در فرد ایجاد می شود. این عواطف عبارتند از احساس خوشحالی از موفقیت و احساس ناامیدی و اندوه از عدم موفقیت که تحت عنوان عواطف وابسته به پیامد مستقل از اسناد نامیده می شود. درواقع این عواطف در اثر دسترسی یا عدم دسترسی به هدف مطلوب و نه علل پیامدها ایجاد می شود. پس از این استنباط علی صورت می گیرد. این استنباط علی منجر به عواطف ویژه ای جدا از عواطف عمومی اولیه می گردد. این عواطف را عواطف وابسته به اسناد مینامند.
از متغیر های دیگر تحقیق حاضر سخت رویی است. اصطلاح سخت رویی در مورد افرادی به کار برده می شود که در برابر فشار روانی مقاوم تر هستند و نسبت به بیشتر افراد کمتر مستعد بیماری هستند. افرادی که دارای این ویژگی هستند معمولا بر زندگی خود کنترل بیشتری احساس می کنند، نسبت به آنچه انجام می دهند تعلق خاطر بیشتری دارند، و در قبال عقاید و تغییرات جدید پذیرا هستند. از متغیر های دیگر پژوهش هوش معنوی است امروزه روانشناسان بر این باورند که موفقیت نهایی یک سازمان بزرگ به هوش معنوی مدیران و کارکنان آن بستگی دارد هر چند که هوش عقلانی و هوش عاطفی نیز تا حدی این موفقیت را تضمین می کند. آنها معتقدند تشویق معنویت در محیط کار میتواند منجر به افزایش خلاقیت، صداقت و اعتماد، حس تکامل شخصی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی، مشارکت شغلی، اخلاق و وجدان کاری، انگیزش، عملکرد و بهره وری بالا شود. یک مدیر معنوی قادر می شود طوری سازمان خود را به موفقیت برساند که همه مشتریان، کارکنان و افراد جامعه از آن منتفع شوند.
با توجه به نظریه های مطرح شده در این پژوهش این سوال مطرح می شود که آیا بین دانشآموزان دختر ایرانی و اتباع افغانی مقطع متوسطه دخترانه شهرستان اسلامشهر از لحاظ سبکهای اسنادی، هوشمعنوی وسخترویی، با کنترل سن و مقطع تحصیلی، تفاوت معنادار وجود دارد؟
نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها
نتایج حاصل از مقایسه سبک های اسنادی(درونی / بیرونی، ثابت / متغیر و عام/ خاص) در دانش آموزان ایرانی واتباع افغانی نشان داد،دانش آموزان افغانی در موقعیت های خوشایند (مثبت، موفقیت ها)درسبک پایداردارای میانگین بالاترودانش آموزان ایرانی درموقعیتهای ناخوشایند (منفی،شکست ها) در سبک درونی دارای میانگین بالاتری می باشند. اما در سبک اسنادی عام/ خاص تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج بدست آمده بیانگر این است که دانش آموزان افغانی در میزان خوشایند بودن واقعه های پیش آمده نسبت به دانش آموزان ایرانی سبک اسنادی پایدارتری دارندو با توجه به نظریه سلیگمن فرضیه فوق قابل تبیین است. دانش آموزانی که معمولا حوادث بد را به عوامل درونی، پایدار و کلی نسبت می دهند نسبت به آنهایی که چنین حوادثی را با توجه به علل بیرونی، ناپایدار و اختصاصی تبیین می کنند برتری اندکی نشان می دهند. افزون بر این، در دانش آموزانی که در مواجهه با حوادث خوب تبیین های بیرونی، ناپایدار و اختصاصی نشان می دهند در مقایسه با آنهایی که به تبیین های درونی، پایدار و کلی، مبادرت می ورزند، کم آموزی دیده می شود .
همچنین بر طبق دیدگاه ریچارد بهرام و مارجی شیلد (۲۰۰۷) می توان این پایداری و ثبات در سبک های اسنادی را ناشی از عامل مهاجرت دانست(برگرفته از سایت یونیسف).
پژوهشگران مطالعاتی مهاجرت بیان می کنند: گرایش شدید خانواده های مهاجر به افراد هم وطن و محدود کردن روابط با افراد خارجی با هدف حفظ فرهنگ و آداب و رسوم خود، کودکان را کمتر دچار دوگانگی شخصیتی و فرهنگی می نماید و این امر شاید باعث بوجود آمدن سبک اسنادی پایدار در موقعیت های خوشایند می گردد. ژنگ (۲۰۱۳) سبک های اسنادی تأثیر عمده ای بر شناخت و فهم مردم دارد. عواملی مانند هوش، شخصیت و توانایی بادوام و پایدار هستند و در مقابل عواملی مانند خلق، شانس و تلاش زودگذرندو ناپایدار باشند. و لحظه به لحظه تغییر می کنند. با بررسی نتایج و نمودارها میتوان اینگونه استنباط کرد دانش آموزان ایرانی موقعیت ها و پیروزی های خود را بیشتر به داشتن امکانات رفاهی، استفاده از کلاس های خصوصی و فوق برنامه و … و در نتیجه به تلاش خود نسبت می دهند و میانگین پایین تری را به خود اختصاص داده اند.
از پژوهش های هم سو می توان به پژوهش بهروز و همکاران(۱۳۹۳)، اکبر زاده(۱۳۹۰) اشاره کرد.
در پی بررسی های انجام شده در سبک بیرونی- درونی (ناخوشایند،شکست ها) دانش آموزان ایرانی نمره بالاتری نسبت به دانش آموزان افغانی کسب کرده اند. چرا که علاوه بر دلایلی که ذکر گردید آن های علت شکست ها و موقعیت های ناخوشایند را بیشتر به عدم توانایی خود نسبت می دهند. که جزء عوامل درونی می باشد.
در خصوص مقایسه هوش معنوی در دانش آموزان ایرانی و اتباع افغانی نشان داده شد در مولفه خوبی ، حقیقت و صداقت دانش آموزان ایرانی و در مولفه معنا و مفهوم، جهت گیری درونی و تمامیت و کلیت دانش آموزان افغانی دارای میانگین بالاتری می باشند.بررسی های انجام شده نشان می دهد عوامل زیر می تواند در پایین بودن متغیر های خوبی و حقیقت و صداقت در اتباع تاثیر گذار باشد:
جداسازی دانش آموزان ابتدایی اتباع افغانی از دانش آموزان ایرانی.
دانش آموزان اتباع حق عضویت و شرکت در فعالیت های گروهی همانند عضویت در بسیج ، اردوی راهیان نور، در آزمون های نمونه دولتی و تیزهوشان ندارند.
دانش آموزان اتباع نمیتواننددرمدارس فنی حرفهای وبرخی رشتههای دانشگاهی ثبت نام نمایند.
آن ها نمی تواند مالکیت خانه مسکونی، خودروسواری، زمین و….. را در ایران داشته باشند.
از آنجایی که تعدادی از آن ها به طور غیر قانونی وارد کشور شده اند برای ادامه تحصیل در دانشگاه های کشور نیاز به تهیه پاسپورت دارند که این کار بسیار مشکل و پاره ای موارد غیر ممکن است.
وبررسی ها در این پژوهش نشان می دهد عوامل فوق می تواند برمولفه های خوبی و حقیقت و صداقت تا حدی تاثیر گذار باشد.
تاکنون تحقیقات بسیار اندکی در مورد ارتباط سه عامل هوش معنوی، سخت رویی و سبک اسنادی و ارتباط آنها با مهاجرت صورت گرفته است. به این مقالات در ذیل اشاره می گردد: پژوهش امرایی، فراهانی، ابراهیمی و باقریان (۲۰۱۱) حاکی از وجود رابطه مثبت بین هوش معنوی با ویژگی های شخصیتی برونگرایی، وظیفه شناسی، سازگاری و رابطه منفی آن با اختلالات عصبی است. سود، بخشی و گوپتا[۱۵۷] (۲۰۱۲) نیز به بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی پرداختند. دینگرا و همکاران[۱۵۸] (۲۰۰۵) همبستگی منفی قوی بین انطباق اجتماعی و هوش معنوی را یافتند.
هوش معنوی چیزی است که برای پیشرفت اشتیاق و آرزوهایمان همچنین ظرفیت معنایی و ارزش خود، از آن استفاده می کنیم. هوش معنوی در مورد علم مدیریت خود و مسئولیت در مقابل خویشتن است. همچنین در مورد توانایی تشخیص چیزهایی که می توانیم انجام دهیم یا راه هایی که میتوان مشکلات را از طریق آن حل کرد، بحث می کند. با توجه به نتایج بدست آمده اینگونه استنباط می شود که دانش آموزان افغانی میزان تعهد بالایی نسبت به مسایل خود دارند و همچنین تمایل بیشتری به چالش و مبارزه طلبی دارند. این نتیجه با تحقیق والگر همسو بود. به نظر می رسد دانش آموزانی که مؤلفه های هوش معنوی را در طول روز به کار می گیرند می توانند افکار و احساسات خود را کنترل کرده و بر تنش های خود فایق شوند.
به عقیده دکتر هاسکینز «فقر» یکی دیگر از مشکلات اساسی خانوادههای مهاجر است؛ به این ترتیب کودکان مهاجر در مقایسه با همسالان بومی خود، بیشتر فقر را شناخته و تحمل میکنند. این کودکان زودتر از همسالان خود به بلوغ فکری ناشی از رنج میرسند و بدون سپری کردن دوره کودکی به دوران نوجوانی و جوانی پا میگذارند.و این امر می تواند در بالا بودن مولفه ی هوشیاری، جهت گیری درونی ،وجود و شخصیت،تمامیت و کلیت در دانش آموزان اباع افغانب تاثیرگذار باشد.
نتایج حاصل از مقایسه سخت رویی تحصیلی در دانش آموزان افغانی و ایرانی نشان داد در مولفه تعهد و چالش اتباع افغانی دارای میانگین بالاتری می باشند. با توجه به نظریه کوباسا فرضیه فوق قابل تبیین است. بر طبق این نظریه افراد برخوردار از سخت رویی بالا در برابر موقعیت های استرس زا از خود واکنش های سازگارانه تری نشان می دهند. بر این اساس، با تقویت مؤلفه های سخت رویی می توان به افراد کمک کرد تا بتوانند استرس های خود را مدیریت کنند. به طور کلی مادی (۲۰۰۶) معتقد است که ویژگی شخصیتی سخت رویی به عنوان آمیزه ای شناختی/ هیجانی عمل می کند که رشد و یادگیری هدفمند را برای سبک شخصیتی فراهم می سازد. با توجه به این دیدگاه دانش آموزان دارای ویژگی سخت رویی با مشکلات مربوط به دوره تحصیلی خود به خوبی مقابله نموده و در نتیجه یادگیری به فرایند مثبتی از رشد و موفقیت دسترسی یابند که باعث افزایش عملکرد تحصیلی و متغیرهایی مانند خلاقیت، خرد ورزی، اتمام موفقیت آمیز تحصیلات و بهزیستی روانی و جسمانی آنها خواهد شد. یافته های حاصل ازپژوهش کرولی، هایسلیپ وهابی[۱۵۹] (۲۰۰۳) نیزحاکی ازارتباط سخت رویی با راهبردهای سازگاری است.
ازپژوهش های هم سو میتوان به پژوهش حمید(۱۳۸۹)، شیرمحمدی(۱۳۸۹) وپژوهش اکبرزاده (۱۳۹۰) اشاره کرد.