پرفسور هرولو استاد اقتصاد دانشگاه نیوهمشایر (New Hampshire) پایگاهی از مقالات مربوط به جنگ افغانستان را از مطبوعات جهان به وجود آورده است در این پایگاه داده بیش از ۴۰۰۰ مورد مرگ غیرنظامیان از بمباران ۷ اکتبر ۲۰۰۱ تا ۱ ژانویه ۲۰۰۲ آورده شده است. [۲۸۰]
۱)رعایت اصل تناسب و اقدامات احیاطی
آنطور که به نظر می رسد حملات هوایی که توسط ائتلاف به رهبری آمریکا انجام شده است سیستم های دفاعی هوایی، هواپیماها مقرهای نظامی/ فرماندهی نظامی تأسیسات ارتباطی، اردوگاههای آموزشی نظامی پست های نظامی خط مقدم و فرودگاههایی که برای اهداف نظامی به کار گرفته می شدند را هدف قرار می دادند.[۲۸۱]
از آنجا که حمله به افغانستان با هدف حذف طالبان و القاعده بوده این نیروها در برخی موارد قابل بازشناسی از افراد عادی نبوده اند مثلاً در دسامبر ۲۰۰۱ جمعی از غیرنظامیان در حمله علیه مجموعه مسکونی که تصور می شد اعضای القاعده در آن مستقر شده است در شهر قندهار باعث شد تلفات غیرنظامی سنگینی در منطقه مسکونی به بار آید این هدف قراردادن مناطق مسکونی، ریسک آسیب های جانبی را افزایش داده و عموماً کوچکترین حاشیه خطا را در حملات هوایی به همراه خواهد داشت.[۲۸۲]
با توجه به اصل تناسب یک سری اقدامات امنیتی یا اقدامات احتیاطی باید در ارتباط با حمله در نظر گرفته شده وباید تمام اقدامات امکان پذیر در جهت تأیید اهداف و ماهیت آن ها به کار گرفته شود . تمام اقدامات احتیاطی لازم برای انتخاب ابزارها و روش های حمله با توجه به اجتناب از ایجاد آسیب های جانبی به کار گرفته شود در طول نبردهای هوایی افغانستان اشتباه متعددی روی داد که دلیل ویژه داشتند : یکی بد کار کردن سلاح ها و دیگری موقعیت اشتباه اهداف نظامی .
در خصوص به کارگیری اقدامات احتیاطی نیز که مستلزم شناسایی دقیق هدف و کاربرد سلاح های مناسب با حمله است در افغانستان در ۲۰ اکتبر ۲۰۰۱ هواپیمای F14 نیروی دریایی آمریکا هدف خود را به اشتباه مورد اثبات قرار داد وفاصله خطای نیم مایلی ۵۰۰ پوند بمب را در یک منطقه مسکونی در شمال غرب کابل فرو ریخت روز بعد هواپیمای هورنت نیروی دریایی به اشتباه ۱۰۰۰ پوند بمب را در یک منطقه باز در خارج از هرات فرو ریخت که در برگیرنده برخی منازل مسکونی غیرنظامیان بود. در اینجا هدف مورد نظر ساختمان هایی بودند که خودروهای نظامی در یک سنگر در هرات پارک شده بود.[۲۸۳]
آنچه در نبرد هوایی علیه افغانستان قابل توجه است مشکلات یافتن منابع اطلاعاتی روی زمین و اطلاعات غیرموسق است
با توجه به چهارچوب حملات برخی روابط اطلاعاتی به سرعت شکل می گرفت و فرصت برای گزینش منابع وجود نداشته و مکرراً نیروهای آمریکایی از طریق اطلاعات نادرست دست به حمله زده و موجب کشته و زخمی شدن تعداد کثیری از غیرنظامیان شده است [۲۸۴]
برای نمونه حمله ۲۲ دسامبر ۲۰۰۱ در روستای خوست در استان پکتیا در جنوب غرب تورویرا آنگونه که در گزارش وزیر دفاع دونان رامسفلد و ژنرال پس به کاروان رهبران از طریق ابزارهای اطلاعاتی مختلف صورت گرفت اما این کاروان در بردارنده افراد زیادی بود که کشته و زخمی شدند و بسیاری از خودروها تخریب شدند و آسیب دیدند ایشان اذعان نمودند که ما اطلاعاتی داشتیم که فرماندهی نیز آنها را تایید کرده بود و اطلاعات ما حاکی از آن بود که گروه های رهبری القاعده در آن کاروان هستند و می توان با نابود کردن آن ضربه بزرگی به القاعده زد. از سوی دیگر دولت افقانستان نیز باید تمام اقدامات احتیاطی را در طول درگیری اتخاذ نماید تا از جمعیت غیر نظامی در برابر اثرات بمباران هوایی حفاظت کند . خصوصاً ماده ۵۱ بند ۷ پروتکل ۱ صراحتاً استفاده از غیر نظامیان به عنوان سپر نظامی ممنوع می کند و می گوید نیروهای متخاصم نمی توانند با ایجاد موقعیت هایی که در آن حمله در بر دارنده کشتار گسترده غیر نظامی است برای اهداف نظامی خود مصونیت ایجاد کند . همچنین در طول نبرد افغانستان طالبان از غیر نظامیان به عنوان سپر انسانی در شرایط مختلف استفاده کردند و از این رو زیر پا گذاشتن هنجارهای مرسوم بین الملل در قوانین بشر دوستانه توسط آنان به کرات دیده شده است . این طور که به نظر می رسد که مواردی در طول هفته آخر اکتبر حملات ۲۰۰۱ در روستای اسحاق سلیمان نیز در شمال غرب هرات دیده شده جایی که طالبان از روستائیان به عنوان سپر انسانی استفاده شدند .[۲۸۵]
در طول بمباران روستاها که با ۵ بمب خوشه ای حاوی ۱۰۱۰ بمبک صورت گرفت حداقل ۸ غیر نظامی ظرف ۶ روش کشته شده و ۴ نفر دیگر بعدها به واسطه بمبک های عمل نکرده جان بافتند . با این حال باید تأکید کنیم بر اساس ماده ۵۱ بند ۸ پروتکل ۱ و به دنبال تخطی طالبان از قانون عمومی مربوط به انجام عملیات های نظامی با توجه به جمعیت آسیب دیده و تخطی از اصول تناسب بین المللی می توان تمام این موارد را در قالب یک اصل در نظر گرفت و تمام اقدامات احتیاطی را برای جلوگیری از کشتار غیر نظامیات اتخاذ نمود .
همچنین در طی حمله ۱۴ دسامبر ۲۰۰۱ و بمباران پل خیر در یکی از شهرهای شمال عراق این ابهام وجود داشته که آیا اقدامات احتیاطی رعایت شده بود؟
۲)استفاده از بمب های خوشه ای:
در طول جنگ افغانستان از جبهه های هدایت شونده GPS استفاده گسترده شده است درطول سال ۲۰۰۱ و مارس ۲۰۰۲ آمریکا ۱۲۲۸ قطعه بمب خوشه ای حاوی ۲۴۸۵۶ بمبک در افغانستان مورد استفاده قرار داد.
(این برآورد توسط دیدبان حقوق بشر ارائه شده که در اسناد مربوط به حمله آمریکا – افغانستان اشاره شده است براساس آمارهای رسمی و موجود در انتهای نوامبر ۲۰۰۱ در مجموع ۶۰۰ بمب خوشه ای در افغانستان استفاده شده است. [۲۸۶]
یکی از سلاح هایی که نگرانی های عمیقی از رعایت یا عدم رعایت حقوق بشر دوستانه افغانستان به بار آورد استفاده از بمب های خوشه ای ۸۲Blu دایسی کاترز هستند که مخرب ترین بمب های غیرهسته ای محسوب می شوند که البته براساس گزارشات از این سلاح ها درمناطق غیرنظامی استفاده شده و به نظر می رسد استفاده از این سلاح ها در افغانستان با دقت زیادی صورت گرفته است.
بر اساس این مطالعه کاملاً مشخص است که در کنار عملیات های موفق نظامی ائتلاف به رهبری آمریکا علیه افغانستان در طول نبردها این کشور امکان تخطی از قوانین بشر دوستانه بین الملل وجود داشته است .و پیشرفت نرم افزارهای جنگ هوایی به گزینش اهداف نظامی کمک می کند . به این ترتیب امکان جلوگیری از خطاهای فنی و یا خطای خلبان به وجود می آید . دسترسی به اطلاعات سری نیز ممکن است برای ارزیابی مسائلی مانند آسیب های جانبی و تناسب جنگی به طور کلی تر مفید باشد در نهایت یک نگرش باز نسبت به توضیح سیاست های هدایت کننده انتخاب در گزینش سلا های به کار رفته در تهدیدهای مختلف جنگی ممکن است به درک هر چه بهتر و ارزیابی سلاح های مشکوک مانند بمب های خوشه ای کمک کند که امکان کاربرد کورکورانه آن ها در جایی که نزدیک مناطق پر جمعیت باشند وجود دارد .
گفتار دوم:حملات هوایی رژیم بعثی عراق علیه ایران
الف)اهداف عراق از حمله به ایران
نیروی هوایی عراق، سحرگاه روز ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۱ تعداد زیادی از پایگاه های هوایی جمهوری اسلامی ایران را به طور ناگهانی مورد تهاجم قرار داد تا از یک سو نیروی هوایی ارتش اسلام را از تحرک در صحنه های نبرد بازدارد و از سوی دیگر زمینه را برای پیشروی نیروهای زمینی خود فراهم سازد. فرماندهان عراقی در این حمله غافلگیرانه از شگرد خلبانان اسرائیلی در جنگ ۱۹۲۷ اعراب و اسرائیل استفاده کردند. خلبانان اسرائیلی در آن زمان با مهارت تمام پایگاه های بی دفاع هوایی مصر، سوریه و اردن را مورد هدف قرار داده و به نتایج مثبتی دست یافتند، ولی حملات هوایی عراق به دلیل استقرار هواپیماهای ایرانی در آشیانه های مستحکم، عدم دقت در هدف گیری و عدم انفجار بسیاری از بمب ها و موشک ها ـ به علت دستکاری ضامن های آن ها توسط برخی از تکنسین های نیروی هوایی عراق ـ با شکست مواجه شد.در تاریخ ۱۲/۱/۵۹ صدام حسین، رئیس جمهوری عراق آمادگی کشورش را برای جنگ با جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد و خواهان واگذاری جزایر ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی به عراق شد و در نهایت در ۵/۲/۵۹ نخستین حمله ارتش عراق به تاسیسات نفتی ایران در دهلران، که تا آغاز رسمی جنگ ۱۳ نوبت دیگر به تاسیسات مختلف نفتی حمله شد.
ب)بررسی ابعاد حقوقی حملات هوایی عراق علیه ایران
در این میان آنچه مورد توجه است و باید بررسی شود این است که دولت بعثی عراق در گزینش هدف در حملات چقدر به اصل تفکیک عمل نموده است اما آیا اصلاً وی پایبند به قوانین بشردوستانه بین المللی بوده است؟ در اولین قدم حملات هوایی در ۱۶/۶/۱۳۵۹ پاسگاههای ایلام، قصرشیرین، خرمشهر، خسروآباد، نفت شهر، سومار را هدف قرار می دهد خب آنچه مسلم است پایگاه ها اهداف نظامی تلقی می شوند اما در آن زمان که حمله رو به گستردگی می رود و نظام جمهوری اسلامی که در حال ساماندهی اوضاع کشور خود بوده خود را با یک حمله سهمگین رو به رو می بیند اما عقب نمی نشیند و آماده دفاع از خاک سرزمین خود می کند روند حملات دولت عراق تغییر می کند در همان روزهای آغازین جنگ در ۳۱/۶/۵۹ ارتش عراق به محل تجمع مردم اسلام آباد غرب، حمله می کند که به شهادت ۵۰ تن منجر می شود. این نمونه بارز حمله به جمعیت غیرنظامیان محسوب می شود در همین تاریخ حمله به فرودگاههای ایران را مخصوصاً فرودگاه بین المللی مهرآباد را داریم که همانطور که در موارد قبل بیان شد فرودگاهها دارای کاربرد دوگانه هستند و در صورتی حمله به این مکانها مجاز است که محرز و مسلم شود که از آنها استفاده نظامی می شود.[۲۸۷]
همچنین ارتش عراق ۲/۷/۵۹ مناطق نفت خیز و تأسیسات جزیره خارک را بمباران هوایی می کند اگر بدنبال توجیهی برای مشروعیت این حملات باشیم تنها می توان این مناطق را از آن جهت که ممکن است به تقویت دولت از راه درآمدهای نفتی و تجهیز نظامی بیشتر آن دولت انجامد توجیح نمود اما ارتش عراق برای رسیدن به اهداف خود مکرراً مناطق مسکونی را بمباران کرده است و موجبات کشته شدن غیرنظامیان را به صورت گسترده فراهم کرده است و اصول اساسی و بنیادین بشردوستانه را زیر پا گذاشته است اقدامات احتیاطی هنگام حملات، اصل تناسب، گزینش هدف و تفکیک هدف را هرگز رعایت نکرده است به عنوان مثال در ۴/۷/۵۹ به مناطق مسکونی اهواز حمله هوایی نموده و منجر به کشته و زخمی شدن عده ای از غیرنظامیان شده است در ۱۵/۷/۵۹ مناطق مسکونی اندیمشک را بمباران می کند در ۲۴/۷/۵۹ مناطق مسکونی کرمانشاه را مورد بمباران هوایی قرار می دهد که ۱۳۱شهید و ده ها مجروح به جای می گذارد در ۱/۱۰/۵۹ شهر آبادان توسط هواپیماهای عراقی به شدت بمباران می شود و این بمبارانها به گونه ای بوده اند که هواپیما بر فراز شهرها به پرواز در آمده و بدون هدف خاصی شهرها را بمباران کورکورانه می کردند که مطابق قواعد بشردوستانه ممنوع اعلام شده بوده.
آنگونه مسلم است هواپیماهای عراقی ابتدائاً مکان مورد نظر را بمباران می کردند و از سکنه و نیروهای نظامی عراق خالی کنند تا نیروهای زمینی آنها بتوانند به راحتی به کشورگشایی و رسیدن به مقاصد متجاوزانه خود بپردازند.
در ۲/۸/۹۰ سه فروند هواپیمای جنگ عراقی به خانه های مسکونی آبادان حمله کرده و ۱۱۰ خانه را به طور کامل تخریب نموده اند.[۲۸۸]
در تاریخ ۲۳/۴/۶۱ دو جنگنده عراقی به مناطق مسکونی خرم آباد حمله کردند که منجر به کشته و مجروح شدن عده زیادی از سکنه این منطقه شد در ۲۵/۴/۶۱ ارتش عراق به مناطق مسکونی همدان حمله نمود که عده کثیری کشته و مجروح شدند.
کمیته بین المللی صلیب سرخ در تاریخ ۲۴/۹/۱۳۶۲ در انتشار اعلامیه مطبوعاتی ۱۴۷۹ خود بمباران شهرها و مناطق مسکونی ایران توسط عراق را تایید نموده است و از طرفین درگیر خواسته که موازین انسانی را رعایت کنند.
اما دولت عراق باز هم بعد از تذکر صلیب سرخ حمله هوایی مجددی به شهرهای ایلام، خرم آباد و خرمشهر و آبادان در ۲۷/۱۰/۶۲ انجام می دهد و این درست هنگامی است که عراق متعهد شده بود دیگر به مناطق مسکونی در شهرها حمله نکند.
در طی سالهای ۶۱ و ۶۲ که کشور جمهوری اسلامی ایران مناطقی را که عراق به پشتوانه حملات هوایی مناطق مسکونی اشغال نموده بود تقریباً بازپس می گیرد در ۵/۳/۶۳ عراق به طور گسترده شهرهای تهران، کرمانشاه، قم، قزوین، ایلام، گیلان غرب، پیرانشهر، اراک، باند مریوان را بمباران نمود.
۲۳/۷/۶۵ حمله هواپیماهای متجاوز عراقی به هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ هما در فرودگاه شیراز که به علت اصابت موشک عراق ۳۰ تن از مسافران شهید شدند.
بنابر آنچه ذکر شد دولت عراق برای پیش برد اهداف خود از هیچ حمله ای به جمعیت های غیرنظامی فروگذار نکرد که حتی شورای امنیت و همچنین کمیته صلیب سرخ نیز به این مهم تاکید کردند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه طبق قواعد حقوق بشردوستانه انتخاب سلاح ها و به کار بردن آن برای کشورها مطلق نیست و آنها باید سلاح هایی که آسیب گسترده به جمعیت های غیرنظامی و محیط زیست بزنند خودداری کنند اما دولت عراق حتی از کاربرد سلاح های شیمیایی و گازهای اشک آور برای حمله به و بمباران مناطق مسکونی فروگذار نکرده است چنانکه در ۱۸/۷/۶۶ منطقه سومار را بمباران شیمیایی می کند همچنین در ۲۴/۲/۶۵ منطقه مهران، صالح آباد و امیرآباد به وسیله هواپیماهای عراقی بمباران شیمیایی می شود.
و نیز در ۲۳/۱۰/۵۹ منطقه بین هلاله ونی خزر در ۵۰ کیلومتری غرب ایلام حمله شیمیایی شد.[۲۸۹]
گفتار سوم:حمله رژیم صهیونیستی به غزه
الف)هدف رژیم صهیونیستی از حمله اخیر به غزه:
اخیرا دو حادثه در فلسطین اشغالی رخ داد و منجر به تصمیم رژیم صهیونیستی در حمله به باریکه غزه شد. نخستین علت، مساله همگرایی فتح و حماس است. بعد از شکست روند سازش بین تشکیلات خود گردان و اسرائیل، در حقیقت تشکیلات خودگردان تلاش کرد برای بازسازی اعتبار خود، موافقنامه همکاری با حماس را امضا کند. این موافقنامه منجر به تشکیل یک دولت وحدت ملی شد
این امر نشان می دهد رویکرد تشکیلات خودگردان به سمت ساز و کارهای مبارزاتی در حال پیشرفت است و تلاش می کند تا از ظرفیت حماس برای مقابله با اسرائیل استفاده کند. موضوع دیگر ربایش سه یهودی شهرک نشین (که پس از بیست روز جسد آنان در اطراف شهر الخیلیل در کرانه غربی پیدا شد) است. در این راستا رژیم صهیونیستی درصدد است از انزوای سیاسی خارج شده و از قتل سه یهودی شهرک نشین استفاده کرده و این امر را بهانه ای برای حمله مجدد به غزه قرار دهد.
در کنار این باید گفت تجربه گذشته ثابت کرده است که هر گاه رژیم صهیونیستی با انزوای داخلی و منطقه ای روبرو شده، برای برون رفت از این انزوا بحران سازی جدیدی را آغاز کرده است.[۲۹۰]
ب)بررسی ابعاد حقوقی آخرین حمله هوایی به غزه
۱)نسل کشی در غزه:
در طول جمله رژیم غاصب صهیونیستی مکررا شاهد حمله به مناطق غیر نظامی و افراد غیر نظامی هستیم که اینگونه حملات کورکورانه نقض فاحش قواعد قراردادی و عرفی جنگ هوایی بوده مصداق بارز حملات کورکورانه می باشد
در دور جدید تجاوزات رژیم اسرائیل به نوار غزه که از هشت ژوئیه ۲۰۱۴ میلادی (۱۷ تیر) با حملات هوایی جنگندههای این رژیم آغاز و از هفده ژوئیه(۲۶تیر) با عملیات زمینی هزاران نیروی اسرائیلی همراه شد، دست کم دو هزار و شانزده فلسطینی از جمله شمار زیادی از زنان و کودکان کشته شدند این حملات همچنین بیس از دههزار زخمی برجا گذاشته است و این نقض فاحش قواعد حقوق بشردوستانه عرفی و قرادادی است
هدف اسراییل از این آدمکشی علنی، آشکار و کاملا روشن و هویداست. اسراییل به عنوان یک رژیم نژادپرست و خشن و دیکتاتور هرگونه مقاومت و ایستادگی در برابر سیاستهای خود را با مشت آهنین پاسخ میدهد و در اجرای این سیاست هیچ محدودیت و چارچوب و مانعی برای خود در جهان قایل نیست
طنز تاریخی اینجاست که این رژیم و سیاستهای آن همه انسانهای آشنا به تاریخ را به یاد آلمان نازی در زمان هیتلر و بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ میاندازد. آلمان نازی هیتلری نیز همین مشی سیاسی را داشت. توسعهطلبی و اشغال کشورهای اروپایی با سیاست مشت آهنین نظامی و بیاعتنایی به همه ضوابط حقوقی و بینالمللی و اخلاقی در پوشش نژادپرستی و یهود ستیزی. امروز نیز یهودیان صهیونیست که با بزرگنمایی رفتارهای آلمان هیتلری علیه یهودیان و با حربه مظلومنمایی توانستند سرزمین یک ملت مظلوم یعنی فلسطین را به اشغال درآورده و میلیونها فلسطینی را آواره کشورهای اطراف و اکناف جهان نمودند همان رفتارهای نازیستی و سیاستهای هیتلری را در مورد مردم مظلوم فلسطین اجرا میکنند. اگر هیتلر ضدیهودی بود رژیم صهیونیستی نیز ضد فلسطینیها است و خواستار نابودی همه کسانی است که در برابر زورگویی هایی این رژیم ایستادگی میکنند
از همه تراژیکتر این که جهان لیبرال در فاصله بین جنگ اول و جنگ دوم جهانی در برابر آلمان هیتلری ایستاد اما امروز جهان غرب لیبرال در برابر سیاستهای نژادپرستانه رژیم صهیونیستی و کشتار علنی انسانهای بیگناه نه تنها سکوت شرمگینانهای کرده است، بلکه با انفعال خود در واقع از این اقدامات حمایت میکند. اسراییل درطول جنگ گام به گام همه دستاوردهای جهان جدید بعد از جنگ جهانی دوم را زیر پا له و نابود کرده است. مفاهیم و مقولاتی مانند حقوق بشر، حقوق بینالملل، صلح، شورای امنیت، دیپلماسی، کنوانسیونهای بینالمللی و سازمانهای بینالمللی را میتوان برخی دستاوردهای جهان پساجنگ جهانی نامید که بهای آن ۵۰ میلیون کشته جنگهای جهانی است، اما رژیم نژادپرست اسراییل در طول جنگ در مقابل چشم جهان همه این دستاوردها و ارزشها را لگدمال کرده و درصدد اثبات این قاعده است که تنها راه حیات در عرصه بینالملل زورگویی و خشونت است و ابزارهای حقوقی و اخلاقی و سیاسی و انسانی هیچ کاربردی در جهان ندارند
البته اسراییل با این رفتار مهر تایید بر نامشروع بودن خود میزند، زیرا رژیمهای مشروع و قانونی نیازی به اعمال زور و خشونت به منظور بقای خود ندارند و این رژیمهای غیرقانونی و نامشروع هستند که برای استمرار خود نیازمند زورگویی و ترور و خشونت هستند. به عبارت دیگر، امروز سکوت حمایتگونه از نسلکشی صهیونیستها در غزه از یک سو حمایت از بازتولید سیاستهای نژادپرستانه نازیهای هیتلری در جهان است و از سوی موافقت با حاکمیت دوباره قانون جنگل در روابط بین الملل است و این که هر اقدام و رفتار غیرقانونی و نامشروع با اعمال زور و خشونت توجیهپذیر است. تاسفبارترین قضیه نیز در این فضا نقش شرمآور دولتهای مدعی تمدن و اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل یعنی امریکا و انگلستان و فرانسه و روسیه و چین است که هیچ واکنش و اقدام عملی در خوری برای دفاع از نظم هنجاری بینالمللی در پی نسلکشی در غزه انجام ندادهاند
حملات رژیم اسرائیل به غزه به بیش از ۲۰۱۶ کشته بر جای گذاشته است که ۵۴۱ تن از قربانیان کودک، ۲۵۰ تن زن و ۹۵ تن نیز افراد سالخورده هستند. همچنین، در این حملات ۱۰۱۹۶ نفر مجروح شدهاند[۲۹۱].
۲)حمله به تاسیسات وابسته به سازمان ملل
دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با اصول حاکم بر نبردهای هوایی در مخاصمات مسلحانه بین المللی- فایل ...