وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی:تحمل سختی های راه عشق برای رسیدن به هدف
غزل مردّف با ردیف فعلی
۱-صحبت، کنایه از همنشینی./دردکش، شرابخوار وکنایه ازعارف وخداشناس./شیشه دل، تشبیه بلیغ اضافی./دل شکستن، کنایه از ناامید شدن./
۲-دل برکندن، کنایه از ناامید شدن./مهرگیا، گیاهی که نام دیگر آن استرنگ وبیخ آن شبیه انسان است وگویند هرکه از آن بیخ همراه داشته باشد همه او را دوست می دارند./ نخیزد، کنایه است ، نمی روید./
۳-گلشن فردوس، تشبیه بلیغ اضافی./ سرو سرافراز، استعاره از معشوق قد بلند. سرفرار صفت سرو است./
۴- نظر بازی ما نردی است ./ تشبیه بلیغ اسنادی./جان دادن وجانباز، تناسب است./ سر، مجاز از فکر واندیشه./
۵-پروانه ی دل، تشبیه بلیغ اضافی./ ای شمع، تشخیص./ شمع وپروانه، تناسب./
۶-خانه خراب، کنایه از بدبخت وبیچاره./ بی دل، کنایه از عاشق ودلداده./خانه برانداز، کنایه از معشوق./
غزل ۴۹۴
خوش باش که روزی گل امید بر آید بی نور نماند شب تاریک کس آخر دولت ز در میکده جو زان که به جامی گل یک دو سه روزی است بیا ساغر می گیر از غیر مجو فیض محبت که محال است یاران سخن راست همین است که گفتم نومید مشو اهلی از ایام که آخر |
روشن شود این ظلمت و خورشید بر آید گر مه نبود صبر که ناهید بر آید درویش به صد حشمت جمشید بر آید سر مست گلی باش که جاوید بر آید وین میوه محال است که از بید بر آید در باغ جهان هر چه بکارید بر آید مقصود شود حاصل و امید بر آید |
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی:تحمل سختی های راه عشق برای رسیدن به هدف
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-گل امید، تشبیه بلیغ اضافی./ ظلمت وخورشید، تضاد./ برآید، کنایه از طلوع کردن./مفهوم بیت ، رسیدن به آرزوها واز بین رفتن مشکلات./
۲-نور، شب، مه، ناهید ، تناسب است./ ناهید یا زهره، ازسیّاره های منظومه ی شمسی است.مدارآن بین عطارد و زمین است،فاصله متوسط آن ازخورشید ۲۷ /۱۰۸ملیون کیلومتر وسال نجومی آن ۲۲۵روز می باشد.از این اختر در زبان فارسی با نام های ناهید و آناهید و بیدخت یاد شده است.وآناهیتا شکل دیگرناهید و اناهید فارسی و پهلوی به معنی پاک و بی عیب از فرشتگان نگهبان آب بوده است و معابد ناهید مشرف بر رودها و جوی های آب درایران کهن نشانه ی ایزدی و اقتدار ناهید بر عنصرحیاتی آب بوده اما پاکی و معصومیت اناهیتای ایرانی را نداشته است.(مصفّی:۳۵۲) ./
۳-دولت، کنایه از خوشبختی وسعادت./درویش، جمشید، تضاد./ تلمیح به داستان جمشید ، یکی از پادشاهان اساطیری ایران رجوع کنید به غزل ۳۰۱٫/
۴-یک دو سه روز، کنایه از عمر کوتاه./ ساغر می گرفتن، کنایه از عیش ونوش پرداختن./ گل جاوید، کنایه از معشوق است./
۵-فیض، اصطلاح عرفانی است. رجوع کنید به غزل ۳۳۹٫/ میوه از بید برآمدن، تناقض دارد./
۶-باغ جهان، تشبیه بلیغ اضافی./ مصراع دوم ارسال المثل است واشارع دارد به بیت،/از مکافات عمل غافل مشو / گندم از گندم بروید جو زجو/
۷-نومید وامید، تضاد./ مقصود جحاصل شدن، کنایه از به هدف خود رسیدن./
غزل ۴۹۵
فراخ دستی گل داد عیش و مستی داد به هم عنانی عقل از غم جهان که رهد؟ مکش ز دار فنا سر ز پستی همت فغان من چه عجب زان دهان که پیدا نیست خدا پرستی اهلی کنون چه سود دهد |