ز- افزایش برنامههای انتقادی. یک تمایل روانشناختی در شهروندان وجود دارد که آنان را مستعد گرایش به برنامهها و پیامهای انتقادی میسازد. (میرز، ۲۰۰۱) براساس چنین تمایلی شهروندان دوست دارند کژی ملکرد مسئولان، نابرابریها، بیعدالتیها، اجحافها و ناهنجاریها را از زبان رسانهها بشنوند. از همین روی، رسانهها کنونی دنیا هموارهی از برنامههای خود را به «نقد عملکردها» و «به چالش کشیدن مسئولان» اختصاص میدهند. چنین برنامههایی موجب افزایش اعتماد مردم به رسانهها میشود. گویی مردم دوست دارد تا سخنان در گوشی و اعتراضات آنان از زبان رسانهها بیان شود. پیداست که مههای انتقادآمیز رسانهها افزون بر جلب اعتماد مخاطبان، موجب «تخلیه هیجانی» آنان نیز میشود.
ح- رعایت اصول و روشهای تبلیغاتی. رسانهها علاقهمندند تا در موضوعات خاص، اذهان مخاطبان را «دستکاری» و بر رفتار آنان تأثیر بگذارند. چنین تأثیری زمانی حاصل خواهد شد که آن رسانهها اصول و روشهای تبلیغات را (که پیشتر از آن سخن به میان آمد) رعایت نمایند.
ط- توجه به نیازهای مخاطبان. گرچه رسانهها میکوشند تا بر اولویتهای شهروندان تأثیر بگذارند، اما چنین تأثیری زمانی ایجاد خواهد شد که رسانههای در تهیه و پخش برنامههای خود نیازهای مخاطبان را مطمعنظر قرار دهند. برای این منظور لازم است گروههای پژوهشی رسانهها به صورت مستمر مبادرت به پیمایش نیازها، ترجیحات و جهتگیریهای مخاطبان نمایند. البته این بدان معنا نیست که رسانهها به گونهای گام بردارند که با بیاعتنایی و مخالفتجویی مخاطبان رو به رو شوند. ثانیاًُ: رسانهها در تنظیم برنامهها و گزارشات خود از «گستره پذیرش» مخاطبان شروع نمایند، و پس از جلب اعتماد آنان، پیامهای ویژه خویش را، که در جهت تنظیم اولویتهای مخاطبان تنظیم شدهاند، عرضه دارند. رسانهها از این طریق نه تنها میتوانند انعکاسدهنده واقعیتها باشند، بلکه میتوانند سازنده واقعیتهای اجتماعی و سیاسی نیز باشند.
ی- توجه به منش ویژه مخاطبان. مطالعات و تحقیقات بین فرهنگی (برای مثال شولتز، ۲۰۰۰) نشان داده است که شهروندان هر جامعهای دارای ویژگیهای منششناختی (کارکتر ولوژی) خاصی هستند. بیاعتنایی رسانههای محلی به این ویژگیها موجب کاهش مقبولیت آنها میشود. از همین روی، توصیه شده است که رسانهها برای افزایش دامنه اثربخشی خود اولاً: ویژگیهای منششناختی مخاطبان خود را بشناسد. ثانیاً: برنامههای خود را براساس آن ویژگیهای تهیه و تنظیم نماید. ثالثاً، از پخش برنامههایی که موجب هتک حرمت مردم، و یا برانگیختن حس مخالفتورزی آنان میشود اجتناب نمایند.
ک- بهرهگیری از افراد خلاق در تهیه و تدوین برنامهها. افراد برخوردار از استعداد خلاقیت اغلب به گونهای متفاوت از دیگران میاندیشند. متفاوت و واگرایانه اندیشی آنان نیز اغلب منجر به عرضه فراوردههایی میشود که شگفتی و تحسین دیگران را برمیانگیزد. به همین سبب، متخصصان ارتباطات به رسانهها توصیه میکنند که نویسندگان و تولیدکنندگان خود را از بین کسانی برگزینند که از استعداد خلاقیت بیشتری برخوردارند.
جهانی شدن ارتباطات
با هرحال، امروزه گسترش شبکه های ارتباطی جهان، در هم شکستن مرزها و قرار گرفتن مخاطبان کشورهای مختلف در معرض امواج تبلیغات جهانی، مفاهیم بسیار متفاوتی از ارتباطات درون مرزی و نتایج حاص از آن در چارچوبهای مختلف از جمله، مسائل مربوط به امنیت ملی پدید آورده است. دیدگاه امروزی نظامهای مختلف جهانی، به مسأله جهانی شدن و همکاریهای منطقه ای، تمامی مجموعه های ملی را وادار می سازد تا با توجه به نقش گسترده ارتباطات، پیدایش و گسترش ماهواره ها و تبدیل مخاطبان ملی به بین المللی، از این ابزار قدرتمند تعریفی جدید به دست دهند. بنابراین در پرتو تعاریف جدید از ارتباطات و با تکیه بر مفهوم کاربردی اش می توان نقش آن را در امنیت ملی مشاهده کرد: امروزه ابزارهای مختلف اعمال زور جای خود را به اقناع می بخشند و دولتها نیز بیشتر بر پایه اقناع ملی سعی در حفظ و گسترش مشروعیت قانونی خود دارند.پس مشاهده می شود که تحولات جدید که حاصل استفاده از وسایل ارتباطی است سبب شدهاند که مرزهای جغرافیایی به شکل موجود مفهوم خود را از دست بدهند و دنیای امروز بنا به گفته مک لوهان اصطلاحا به دهکده جهانی مبدل گردد. بی تردید شیوه برقراری امنیت در چنین جهانی تحت تأثیر ارتباطات می باشد، شیوه ای که بسیار متفاوت از گذشته است. با توجه به اهمیت علم ارتباطات و تأثیر مستقیم آن بر امنیت ملی و جهانی، نظامهای سیاسی مختلف در پی آنند تا تدابیری تازه را جهت برقراری هر چه بیشتر امنی به کار گیرند. از این رو در این بحث نخست نگاهی خواهیم افکند به دو مفهوم ارتباطات و امنیت ملی و آن گاه به تحلیل وضعیت فعلی ایران پرداخته و راهکارهای مناسب مطرح میشوند.
الف) ارتباطات: شناختی همه جانبه
اطلاق عنوان دهکده جهانی بر وضعیت ویژه انسان در قرن بیستم حکایت از گسترش حوزه نفوذ ارتباطات در عصر حاضر دارد.[۲۲] همراه با رشد علم ارتباطات بسیاری از سنتهای جوامع گوناگون جایگاه خود را از دست داده اند و مفاهیمی نو، جایگزین سنتی شده اند که زمانی ایفاگر نقشی عمده در فرهنگ این جوامع بودند.برای پی بردن به گسترش نفوذ قلمرو این پدیده، ابتدا باید به دیدگاهی جامع از ارتباطات دست یافت:
۱- تعریف ارتباطات
منظور از ارتباطات در اینجا ارتباطات میان فردی نمی باشد بلکه مراد ارتباطات جمعی و گروهی و تأثیراتی است که این نوع ارتباطات در جوامع دارند.ارتباط از نظر لغوی واژهای است عربی به معنای پیوند دادن، پیوستگی و رابطه[۲۳] است.از نظر اصطلاحی “ادومین ابری” ارتباط را در معنای عام آن چنین تعریف می کند: ارتباط عبارت است از فن انتقال اطلاعات، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر.[۲۴] چارلز کولی از معتبرترین محققان این رشته نیز ارتباط را سازوکاری می داند که از خلال آن روابط انسانها برقرار شده و بسط می یابد.[۲۵] پس ارتباط، انتقال پیام به دیگری و اساس شکل گیری جامعه انسانی است و به همین خاطر می باشد که ماهیت جوامع فعلی برپایه آن تعریف می شود: ارتباط سازوکاری است که روابط انسان براساس آن پدید می آید و تمامی مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان برپایه این سازوکار توسعه می یابد.[۲۶]
توضیح انجمن بین المللی تحقیقات ارتباطجمعی برای تبیین هر چه بهتر معنای “ارتباط” نیز همین معنا را می رساند آن جا که می خوانیم:
“منظور از ارتباط، روزنامه ها، نشریات، مجلات، کتب، رادیو، تلویزیون، و وسایل ارتباطی همانند تلفن، تلگراف، کابلهای زیردریایی و پپت می باشد.ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیتهای فوق را به عهده دارند و مطالعات و تحقیقات مربوط به محتوای پیامها و نتایج و آثار آن را نیز در برمی گیرد.”[۲۷]
در مجموع تعریف میکی اسمیت را می توان تعریفی مختصر و مفید از ارتباط دانست آن جا که می گوید: “ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات، احساسها، حافظه و فکرها در میان مردم." [۲۸]
۲- تحول مفهوم ارتباطات
با شروع انقلاب صنعتی و رشد روزافزون تکنولوژی، مفهومی جدید چون تقسیم کار تبلور یافت که با خود گسترش صنایع و رشد دانش تجربی را به همراه داشت. با آغاز این شیوه از زندگی، فرهنگ متناسب با آن ظهور یافته و کیفیت زندگی معاصر دگرگونه گشت. با ایجاد تحول و دگرگونی در این حیطه از زندگی انسانها، عملکرد ارتباطات نیز تنوع پذیرفت و در واقع میدان اقتدار آن نامحدود شد. به عبارتی می توان گفت ارتباطات به شکل امروزی خود زاییده رشد صنعت و فرآورده های علمی بشر از فردای انقلاب صنعتی است و تغییر مفهوم ارتباطات نیز در پیشرفت وسایل ارتباطی و اهداف به کارگیری آن خلاصه می شود؛ چرا که تحولات و انقلابات این عصر، به سادگی تحولات قرون گذشته نیست.در این عصر تحولات در گستره های متنوع فضا و زمان رخ می نماید بنابراین تغییر مفهوم ارتباطات در بطن پیچیدگی زندگی معاصر بشر نهفته است، یعنی انسانها با گذار از سادگی در طول زمان، بسیاری از مفاهیم از جمله ارتباطات را دگرگون ساخته اند، که فراگیر شدنش، آن را از اندیشه بشر نیز بالاتر برده است به گونه ای که در سایه تحولاتی چنان عظیم، ابعاد زمان و فضا نیز ارزشهای کهن خود را از دست داده اند.[۲۹]
۳- ارتباطات، امنیت و توسعه
سرعت خیره کننده انقلاب ارتباطات و فن آوری مربوط به آن، با ایجاد بزرگراههای ارتباطی، جهانی سراسر متغیر به ظهور رساند که بزرگترین دستاورد آن تحول در معانی است؛ یعنی برخلاف تصور قبلی، که معنا را چیزی پیش داده می دانستند که در جریان ارتباطات منتقل می شود، تصور جدید معنا را زاییده ارتباط برمی شمارد و بیرون از پدیده ارتباط به چیزی باور ندارد.انسان معاصر با برخورداری از تکنولوژی ارتباطات، دستیابی به آرمانهایی را که زمانی تنها در ذهن حقیقت جوی او جای داشت، حق مسلم و طبیعی خود دانسته و عملا در جهت گرایشهایی چون آزادی، عدالت و امنیت گام می نهد.
متفکران آلمانی در قرن نوزدهم از نخستین کسانی بودند که در زمینه نقش تاریخی ارتباطات در جوامع بشری و تأثیری که بر یکپارچگی اجتماعی به جای نهاد، به بررسی و پژوهش پرداختند. از نظر آنان کارکرد رسانه ها به ویژه مطبوعات از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا عناصر گوناگون جامعه را به یکدیگر پیوند می زند و با شکل دادن به افکار عمومی هدایتگر زمینه های لازم برای مبادله افکار بین نخبگان و توده می باشد و بنابر گفته این اندیشه مندان، وسایل ارتباطی به صورت وجدان جامعه عمل می کند.[۳۰]
هرچند ارتباطات همواره در خدمت توسعه نبوده و در مواقعی نیز نقشی منفی و ویرانگر در سراسر جهان داشته است اما این وسایل مفیدترین ابزاری هستند که می توانند در ایجاد توسعه جوامع در زمینه های مختلف، و نیز به لحاظ فرهنگی نقش ایفا کنند.[۳۱] در این میان، حلقه واسط بین دو مفهوم ارتباطات و توسعه، مفهوم بنیادین امنیت می باشد."بنابه گفته لوسین پای توسعه سیاسی محصول امنیت ملی است و آن عبارت است از تغییر وضع مردم از صورت اطاعت کنندگان بی شمار به صورت شهروندان مشارکت کننده در سطح وسیع با حساسیت بیشتر نسبت به اصل برابری و پذیرش روزافزون قوانین و حقوق یکسان" [۳۲] با توجه به تعریف لوسین پای، می توان به نقش حساس توسعه سیاسی در رسیدن به رقابت نهادینه شده، تحقق مشارکت و امکان تحرک اجتماعی و تأثیر این عوامل برروی امنیت ملی پی برد.از پیامدهای مثبت ارتباطات در جوامع انسانی می توان به موارد ذیل اشاره کرد که تماما در تضمین ابعاد مختلف امنیت ملی در عصر حاضر مؤثرند:
اول) پیامدهای سیاسی: رشد و گسترش آگاهی سیاسی، ایجاد تحولات سیاسی در سطح گسترده نظیر گسترش مشارکت توده در مسائل سیاسی کشور، رشد افکار عمومی و در نتیجه توسعه سیاسی و کمک به ایجاد احزاب مختلف، کمک به ایجاد یکپارچگی سیاسی، حرکت به سوی قانونمند شدن جوامع.
دوم) پیامدهای اجتماعی: حرکت به سوی جهانی متحد و یکپارچگی اجتماعی، القای فرهنگهای مشترک در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، کمک به تشکیل نهادهای مختلف اجتماعی و نقش ارتباطات در جامعه پذیری.
سوم) پیامدهای اقتصادی ارتباطات: تبدیل اقتصاد معیشتی به اقتصاد بازار، کانالیزه کردن سلایق افراد در مسیر موردنظر به جهت اقتصادی، گسترش مبادلات سودمند اقتصادی در سطح بین المللی و تبلیغات اقتصادی در جهت انتخاب اجناس و کالاهایی خاص (مناسب با سیاست اقتصادی دولت )به منظور شکوفایی اقتصادی جامعه؛ موارد فوق از تأثیرات و نقش مثبت و سازنده استفاده از وسایل ارتباطجمعی می باشد؛ البته این وسایل در شرایطی متفاوت ممکن است تأثیراتی منفی نیز برجای بگذارند، اما در مجموع نمی توان نقش طبیعی این وسایل را در فرایند زندگی جوامع انسانی نادیده انگاشت.فرآیندهایی از قبیل گسترش شهرنشینی و رشد جامعه مدنی، افزایش میزان تحصیلات و به طورکلی طرز تلقی انسان امروز نسبت به جهان، از ثمرات انکارناپذیر این وسایل است.[۳۳]
۴- ارتباطات، اهرمی در دست حاکمیت
امروزه وسایل جمعی از همان قدرتی برخوردار است که زمانی جنگ افزارها از آن بهره می بردند و از همین روی حاکمیتهای سیاسی نیز از وسایل ارتباطی جهت مشروعیت بخشیدن به قدرت و افزایش نفوذ همه جانبه خود استفاده می نمایند.در واقع امروزه کاربرد اهرم گونه ارتباطات با هیچ وسیله ای قابل قیاس نیست.در این زمینه تحلیل آلوین تافلر، قابل توجه است، او تاریخ بشر را با تأکید بر عامل قدرت به سه عنصر تقسیم می کند، به نظر وی: انسانها با گذار از مراحل کشاورزی و صنعتی با مرحله نهایی که عصر قدرت یابی ارتباطات است، پای گذاشته اند؛ در این مرحله قدرت در دست کسانی است که صاحب شبکه های ارتباطاتی و اطلاعاتی هستند.[۳۴]
۵- ارتباطات درون مرزی و برون مرزی
ارتباط معنایی است که به مرزهای سیاسی، چهارچوبهای جغرافیایی و تفاوتهای اقتصادی وقعی نمی نهد و از آن جا که جریان آزاد افکار، عقاید و موضوعات برای انسان و جامعه دارای ارزشی بنیادین هستند، هر جا که ارتباطات چونان ابزار و انسان به مثابه مخاطب صحنه باشد، وسایل ارتباطی ایفای نقش می کنند؛ و در واقع ارتباط جمعی یا بهتر بگوییم ارتباطات میان توده ها، عبارت است از انتقال اندیشه ها به تعداد فراوانی از افراد در آن واحد بدون گرفتن مرزها.[۳۵] به عبارت دیگر چنان که “ژوزف تی کلاپر” در کتاب تأثیر ارتباطجمعی بیان داشته، ارتباطجمعی عبارت است از رساندن اطلاعات، ایده ها و برداشتها از طریق وسایل ارتباطی و رسیدن این اطلاعات به عده زیادی از انسانها در یک زمان در نظر گرفتن مکان و مرزهای جغرافیایی.”[۳۶]
بنابراین ملتها ناگزیر از طرح سیاستهای ملی خود، با مراعات بعضی معاهدات ومعیارهای پذیرفته شده در سطح بین المللی هستند. شماری بر این باورند که جریان آزاد اطلاعات، بدون در نظر گرفتن مرزها، افسانه ای بیش نیست و تا زمانی که ممالک فقیر و عقب مانده از امکانات لازم برای استفاده برابر از ارتباطات و اطلاعات محروم هستند و انحصار کنترل منابع و تکنولوژی های ارتباطی در اختیار کشورهای بزرگ صنعتی قرار دارد، این جریان تحقق پذیر نخواهد بود اما یک نکته واضح است و آن این که: عامل “مرزهای جغرافیایی” در پرتو تحولات رخ داده در عرصه ارتباطات، اهمیت و جایگاه پیشین خود را از دست داده و این دلالت بر تغییر ماهیت و ویژگیهای امنیت ملی دارد.
با توجه با رشد کمّی و کیفی وسایل ارتباطی و افزایش کاربرد آنها در ساختارهای اجتماعی، مرزهای ملی و فراملی مفهوم محدودی یافته اند؛ یعنی وسایل ارتباطات جمعی با ابزارهای مدرن و امروزی سدهای مرزی را شکسته و یک خبر یا حادثه را همزمان بسیاری از شبکه های ارتباطی در تمامی نقاط جهان پخش کرده و به سمع و نظر هر مخاطبی در هر گوشه از جهان می رسانند؛ این موضوع سبب شده است که افراد از میزان آگاهی بالایی نسبت به مسائل پیرامون خود چه در داخل و چه در سطح بین الملل برخوردار شوند.در نقاطی از جهان که پیشرفت تکنولوژی در آنها مشهودتر است افراد علاوه بر دسترسی به رادیو و تلویزیون، مطبوعات، سینما و ماهواره به ابزاری چند منظوره مانند کامپیوترهای پیشرفه و انیترنت نیز تجهیز شده اند و نیازهای اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی خویش را با توسل به این وسایل بدون کمتر مشکلی رفع می نمایند.
۶- تأثیر ارتباطات نوین در روابط بین المللی
رسانه های نوین کشورها را از حیث فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی آسیب پذیر ساخته اند.این شبکه های ارتباطی با ایجاد روند حرکت شتابان به سوی ایجاد فرهنگ جهانی، ملتها را با یکدیگر در آمیخته و تاریخ و فرهنگ و تمدن و ارزشها و باورهای ملل را در منظری پسامدرن، تنها نمودی از حقیقت، نه حقیقت واقعی دانسته و شناسانده اند. بدین ترتیب دولتها و حکومتهای سنتی در بسیاری از ابعاد، سلب قدرت و خلع اختیار شده اند.
در این زمینه تفکیک ارتباطات برون مرزی از درون مرزی کاملا ضروری است، ارتباطات برون مرزی در آستانه قرن ۲۱تأثیرات چندسویه ای برجای گذاشته اند: اول – درهم آمیختن مرزهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دوم - تضعیف مرزهای ذکر شده جغرافیایی به لحاظ سیاسی، چنان که ماهواره ها با پخش مستقیم برنامه، فضاهای ملی را با اخبار خارجی و سرگرمی و آموزش و برنامه های تبلیغاتی آکنده ساخته و از نظر فرهنگی نیز الگوهای جدید ارتباطات جهانی، همواره یک نوع فرهنگ کالاگرایی جهانی را تبلیغ میکنند که این مقوله تأثیراتی بسیار حیاتی در امنیت ملی جوامع ایفا می کند.
تأثیر تحولات ارتباطی معاصر در روابط بین المللی موجب توجه بیشتر به مطالعات مقایسه ای در زمینه فرهنگی و افکار عمومی گشته و سرانجام تلاش برای پیدا کردن ارتباط میان ابعاد اقتصادی و ارتباطی منابع جهانی را در پی آورده است. در این زمینه مثالهایی در تاریخ جهان یافت می شود که همگی مؤید نقش حساس ارتباطات و وسایل جمعی در تحولات ملی و بین المللی است.دکتر تهرانیان در این زمینه به تأثیر نوارهای ضبط صوت در انتقال پیامهای امام در زمان انقلاب اسلامی ایران، تأثیر نمابر ۱ در شورش دانشجویان معترض چینی در میدان تیان آن من پکن، تأثیر رایانه در شکست کودتای شوروی، تأثیر تلویزیون در سقوط مارکوس در فیلیپین، استفاده چریکهای مکزیکی از اینترنت و .اشاره می کند.
بنابراین در یک جمع بندی از تأثیرات وسایل ارتباطی جدید در سطح داخلی و خارج از مرزها می توان به این موارد اشاره کرد: انتقال اطلاعات و اندیشه ها از مرکز به پیرامون، جهانی شدن امور محلی و محلی شدن امور جهانی و هجوم به مرزهای سنتی و ملی و پیدایش جامعه مدنی جهانی از راه گسترش سازمانهای دولتی و غیردولتی. [۳۷]
ب ) مخاطبان: تحول کمی و کیفی
مخاطب کسی است که هدف اصلی وسایل ارتباط جمعی در جهت انتقال پیام موردنظر قرار میگیرد و در واقع محتوای پیام به نوعی به او مربوط می شود؛ هر شنونده یا مورد خطابی به معنای واقعی مخاطب نیست بلکه مخاطب سهمی از پیام داشته و پیام ارتباطی با منافع و مصالح وی مرتبط است.
۱- تحول در گونه مخاطبان
می توان گفت در سه ماهه اول قرن ۲۰مخاطب موجودی منفعل و در دو دهه بعد موجودی فعال قلمداد شده است.یعنی باور عمومی در این سه دهه این بود که هر چه رسانه بگوید همان می شود و رسانه می تواند به رفتار مخاطب شکل داده و رفتارهای همگانی و کلیشه ای پدید آورد. بنابراین، این نظریه فرجام ارتباط را اقناع می دانست. [۳۸] اما در دو دهه بعد ۱۹۶۰-۱۹۴۰ نظریه تأثیرات محدود جایگزین شد که طبق آن مخاطب موجودی سرسخت و فعال بوده و خود را در معرض هر پیامی قرار نمیدهد و پیامی را برمی گزیند که با ذهنیت گذشته اش همخوانی داشته باشد.[۳۹] از این دیدگاه فرجام ارتباط میتواند استحکام ذهنیت مخاطب باشد نه اقناع او، بنابراین در سالهای اخیر می توان تأثیر مخاطب به روی وسایل ارتباطات را دید؛ یعنی، این که رسانه های همگانی در چه جهتی حرکت کنند و چه مسیری را برای فعالیت در زمینه های مختلف برگزینند، تا حدودی بر گزینش مخاطب بستگی دارد؛ برای مثال مخاطبان با استقبال خود از یک روزنامه یا مجلهای خاص، هم جهت بودن خود را با آن مسیر ابراز می دارند، بدین سان با الگوسازی برای حرکت رسانه ها این حرکات را در جهت موردنظر خود هدایت می نمایند.بنابراین، پدیده مخاطب متحول شده است و مخاطب مانند گذشته انتخاب نمی شود بلکه خود برمی گزیند؛ چرا که برخلاف گذشته با ذهنیتهای منسجم و شکل گرفته ای به مسائل می نگرند.
۲- تبدیل شدن مخاطبان داخلی به مخاطبان فراملی
با گسترش حیطه ارتباطات مخاطبان ملی جای خود را به مخاطبان فراملی داده اند یعنی آنها در موقعیتی قرار گرفته اند که حتی مورد تهاجم نظامهای مختلف تبلیغاتی می باشند زیرا با تغییر و تحول در شیوه تفکر و برخورد افراد با مسائل اجتماعی، زمینه های لازم جهت تأثیرپذیری و اثرگذاری فراهم شده است.
با گسترش مخاطبان از چهارچوب ملی به سوی مخاطبان جهانی، ضریب آگاهی و تفکر فزونی گرفته و مخاطبان مختلف در هر گوشه از جهان توانایی کشف عملکردهای مختلف در سراسر جهان را یافته اند.آنان با نحوه ای متفاوت از عملکردهای سیاسی سایر نظامها آشنا شدند و از اشکال متمایز زندگی در سایر جوامع انسانی آگاهی یافتند و توانستند با آداب و سنن، زبان، فرهنگ و انواع حاکمیت و شیوه های متنوع اقتصادی ارتباطی نو برقرار سازند. بدین سان شاخصهایی در زندگی جوامع پدیدار گشت شاخصهایی از قبیل: مفاهیم اجتماعی قالبهای سنتی خود را از دست دادند؛
جوامع بشری از تعاملات مختلفی در زمینه زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی برخوردار شدند؛افراد در جوامع مختلف از حالت انفعالی خارج شده و نقشی فعال و تعیین کننده یافتند.
۳- مخاطب و افکار عمومی
ارتباط مخاطب با وسایل ارتباط جمعی یک رابطه دوسویه می باشد.در پدیده مخاطب دو عامل بسیار مهم جهت تأثیرگذاری بر این پدیده آشکار است که عامل اول پیام می باشد: معنا در ذهنیتهای مختلف، متفاوت بوده و افراد با توجه به بسیاری از عوامل از جمله فرهنگ، محیط، تربیت و جایگاه اجتماعی و در مجموع تحت تأثیر پیشینه شخصیتی خویش مفهوم خاص خود را از یک معنا استنباط می کنند.بنابراین مفهوم و معنای پیام نزد همه افراد یکسان نیست و این عملکرد وسایل ارتباطی را دشوار می سازد؛ عامل دوم همان است که به افکار عمومی مشهود می باشد.
رسانه ها برمبنای افکار عمومی جامعه و در جهت آن گام برمی دارند و آن چه باعث رشد و بالندگی مخاطبان در جهتی خاص می شود و افکار عمومی را تقویت و تضعیف می نماید، همین رسانه های جمعی هستند.در یک تعمیم کلی، رسانه ها توانایی رشد کیفیت و یا تخریب افکار عمومی را دارند، آنان همواره سعی می کنند جو ارزشهای حاکم بر افکار عمومی را بسنجند و جهت اثرگذاری برای این افکار و رشد کیفی آن عملکردهای اساسی داشته باشند.با توجه به اهمیت فراوان افکار عمومی، نقشآن در ارتباطات و جلب مخاطب و در نهایت تأثیر آن در برقراری امنیت لازم تفحص در این مقوله بسیار اهمیت دارد که پژوهشگران باید به آن اهتمام جدی نمایند.[۴۰] در هر صورت افکار عمومی پدیده ای اجتماعی و حاصل کنش و واکنش بسیاری از اذهان مخاطبان می باشد.این افکار حاصل جمع آوریهای جداگانه افراد نبوده بلکه پدیده ای است سازمان یافته، محصول ارتباطات و آثار متقابل آن. [۴۱]
ج) انحصار تبلیغاتی و الگوی بسته از امنیت
انقلاب صنعتی و انفجار جمعیت و افزایش نفوس و توسعه شهرها، پیدایش بورژوازی توسعه سریع و پیشرفت تکنولوژی و نظام کار، تعادل گذشته را در هم ریخت و با ایجاد نهادهای مشارکت از فاصله میان مردم و حکومت کاسته شد.از آن گذشته وسایل ارتباط جمعی باعث پیدایش جامعه تازه ای گشت به گونه ای که امروزه افراد در تماس با منابع خبری، از رویدادهای فراملی نیز آگاه می شوند و همین ویژگی است که در درک ما از امنیت تأثیر بسزایی دارد. تبلیغ از شیوه های اثرگذار وسایل ارتباط جمعی است که می تواند در دو زمینه نمود یابد.اول: تبلیغات سیاسی، دوم: تبلیغات اقتصادی و تجاری که در هر دو مورد افکارعمومی و فرهنگ حاکم در جامعه نقش اساسی را ایفا می کنند.اهمیت تبلیغات سیاسی با توجه به تمام امکاناتی که پیشرفت تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات در اختیار آن قرار داده، شاهدی است بر اهمیت افکار عمومی در جامعه امروزی، پیشرفت طرحها، حفظ نظم اجتماعی و اجرای سیاستها امروزه با تصمیم و همکاری افراد بیشماری بستگی پیدا کرده است.[۴۲] (۲۴) بنابراین تبلیغات در زمینه سیاسی می تواند پیامدهای مثبت یا منفی بر امنیت ملی داشته باشد یعنی با بهره گرفتن از آگهیهای تبلیغاتی هر رسانه، می توان ضریب مشروعیت یک نظام را کاهش یا افزایش داد و با این که از تبلیغات جهت جلب اعتماد یا سلب اطمینان افراد بهره برد؛ مثلا سیاستمدارانی که طرفداران زیادی ندارند و یا نامزدهایی که برای همسوسازی افکار عمومی با اهداف مورنظر استفاده می کنند.بنابراین در درازمدت فقط دولت در یک جامعه بسته می تواند به یک موقعیت انحصاری کامل دست یابد که در آن الگوهای فکری تمام مردم را می توان در شبکه ارتباطی تغییر داد[۴۳]. البته با توجه به چنین نظری، انحصار تبلیغ فقط در جوامع بسته که سیستمهای ارتباطی دیگری جزازطریق دولت وجود نداشته باشد پیش می آید وگرنه درجایی که بتوان از طریق امواج رادیو، تلویزیون و سایر تمهیدات تبلیغاتی مانند آنتنهای ماهواره و شبکه جهانی اینترنت نفوذ یافت، تبلیغات انحصاری شانس ماندن در یک محدوده محصور شده را ندارند و با گسترش این شبکه های ارتباطی ضریب مشروعیت چنین نظامهای بسته ای، به حداقل می رسد و در نهایت انحصار تبلیغ در محدوده ملی از میان میرود؛ به عبارتی استفاده از الگوهای بسته جهت تأمین امروزه دیگر کارایی لازم را ندارند.
د) امنیت: ساختار و معنایی تازه
با توجه به اقتدار روزافزون وسایل ارتباط جمعی، ارتباط جهانی معاصر و تغییر شکل جهان در قالب ظهور و کاربرد مفاهیم جدید، اسباب ایجاد یک امپراتوری ارتباطی و به عبارتی امپریالیسم ارتباطی، خبری و فرهنگی پدید آمد.در این باره جامعه جهانی با تغییراتی بنیانی در تکنولوژی ارتباطات مواجه شد که کلیات آن در قسمتهای پیشین آمد.با توجه به موارد مذکور و ارزیابی اجمالی به عمل آمده، دگرگون گشتگی مفهوم امنیت آشکار می گردد.با ایجاد نهادهای مختلف سیاسی و اجتماعی و کاهش فاصله بین دولت و شهروندان، ملی تغییراتی پدید آورده است.از دیگر سو وسایل ارتباط جمعی آثاری بر جوامع نهاد که این پیامدها ارکان اساسی مفهوم امنیت را متغیر ساختند از جمله: