۱-۸-۲-۲ انعطاف پذیری فناوری اطلاعات
سیستمهای اطلاعاتی شرکت ما به نیازهای اطلاعاتی در حال تغییر شرکت به سرعت پاسخ میدهد.
سیستمهای اطلاعاتی شرکت ما به نیازهای اطلاعاتی در حال تغییر کارکنان و مدیران ارشد به طور اثربخش پاسخ میدهد.
سیستمهای اطلاعاتی شرکت ما به استراتژی های اطلاعاتی در حال تغییر شرکت به سرعت پاسخ میدهد.
۱-۸-۲-۳ یکپارچگی زنجیره تأمین
مشتریان شرکت با اعتماد بیشتری در فعالیتهای زنجیرهی تأمین به لحاظ افزایش جریان اطلاعات، مشارکت می کنند.
یکپارچگی به شرکت ما کمک می کند تا از مزیت رقابتی خود و حوزه تخصص خود برای همسوشدن با دیگر اعضای زنجیرهی تأمین برای داشتن منایع مختلف و دانش فنی، بهرهمند شود.
یکپارچگی در شرکت ما باعث بهبود تسهیم اطلاعات از طریق به وجود آمدن روابط مبتنی بر اعتماد، می شود.
۱-۸-۲-۴ انعطافپذیری زنجیره تأمین
ما به سرعت به نیازهای گوناگون هم مشتریان و هم عرضهکنندگان پاسخ میدهد.
ما بطور دورهای برای اطمینان از همسویی با خواسته های مشتریان، در محصولات خود بازنگری میکنیم.
ما هنگامی که از نارضایتی مشتریان از محصولات خود مطلع میشویم، آن را بررسی میکنیم و اقدام اصلاحی را انجام میدهیم.
۱-۸-۲-۵ نقش مدیریت ارشد
مدیران ارشد ما برطرف کردن رفع نیازهای مشتریان زنجیره تأمین را هدف خود میدانند.
از نظر مدیران ارشد ما فعالیتهای مبتنی بر چابکی زنجیره تأمین شرکت مهم هستند.
از نظر مدیران ارشد شرکت ما، سرمایه گذاری در چابکی زنجیره تأمین با ارزش است و منافع زیادی دارد.
۱-۸-۲-۶ توانایی کارکنان
کارکنان واحدهای مختلف شرکت ما برای تحقق چابکی در زنجیره تأمین به انواع قابلیتها و تواناییها مجهز هستند.
در کارکنان شرکت ما تواناییهایی وجود دارد که آنها را از رقبایمان متمایز می کند.
کارکنان شرکت ما تواناییها و قابلیت های زیادی برای دنبال کردن و اجرا کردن استراتژیها و برنامه های مبتنی بر چابکی زنجیره تأمین از سوی مدیران ارشد دارند.
۱-۸-۲-۷ چابکی زنجیره تأمین
در شرکت ما زمان تولید و معرفی یک محصول جدید به شدت پایین است.
در شرکت ما هزینه تولید و معرفی یک محصول جدید به شدت پایین است.
شرکت ما به سرعت می تواند کیفیت محصولات خود را تغییر دهد و آن را مطابق با توقع مشتریان کند.
۱-۸-۲-۸ عملکرد شرکت
در شرکت ما بهای تمامشده ضایعات زنجیرهی تأمین در هر سال نسبت به رقبا، بیشتر کاهش مییابد.
در شرکت ما مدت زمان چرخه نقد به نقد زنجیرهی تأمین در هر سال نسبت به رقبا، بیشتر کاهش مییابد. در شرکت ما سهم بازار در هر سال نسبت به رقبا، رشد بیشتری مییابد.
در شرکت ما سهم بازار در هر سال نسبت به رقبا، رشد بیشتری مییابد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینهی پژوهش
۱-۱ مقدمه
با آغاز قرن بیست و یکم چهره جهان تقریباً در همه ابعاد، بویژه از بعد رقابت بازار، ابداعات تکنولوژیکی و تقاضای مشتری تغییر کرده است. بازارهای تولید انبوه هنگامیکه تقاضا و انتظارات مشتریان رو به افزایش و بالا رفتن است، تنها بصورت یک اثر بکار خود ادامه می دهند(براون و همکاران، ۱۳۸۱). پیشرفتها باعث ایجاد بازنگری کلی در مورد مقدمات تجارت و دید استراتژیک شده است(رامش و دیویدسن[۱۱]، ۲۰۰۷). شرکتها دریافتهاند که چابکی برای حفظ بقا و رقابتپذیریشان اصلی اساسی است؛ همچنین هیچ شرکتی کلیه منابع مورد نیاز برای مواجه با هر فرصتی را ندارد، لذا برای رسیدن به عرصه رقابت در بازار جهانی شرکتها باید برای بهجریان انداختن عملیاتهایشان با تأمینکنندگان و مشتریان در یک ردیف قرارگیرند و برای رسیدن به سطحی از چابکی که ماورای دسترس شرکتهای منفرد است، بخوبی با یکدیگر کار کنند، این یکپارچه سازی “زنجیره عرضه چابک” نامیده می شود(جولی و هازرخنی، ۲۰۰۶). در زنجیره عرضه چابک، شرکتها یعنی تأمینکنندگان، طراحان، تولیدکنندگان، سرویسهای توزیع و … از لحاظ قانونی و حقوقی جدا هستند اما از لحاظ عملیاتی به یکدیگر وابستهاند؛ همچنین در زنجیره عرضه چابک، شرکتها از طریق جریان پیشروندهای از مواد و جریان پس روندهای از اطلاعات با یکدیگر پیوند یافتهاند. زنجیره تأمین چابک روی ارتقاء انطباق و انعطافپذیری متمرکز است و توانایی پاسخگویی و واکنش سریع و مؤثر به بازارهای در حال تغییر را دارد. زنجیره تأمین چابک بعنوان الگوی عرضه قرن بیست و یکم مورد حمایت قرار گرفته شده است، و بهعنوان یک استراتژی برد برای شرکتهایی که آرزو دارند که رهبران ملی و بین المللی باشند، قلمداد می شود(ریچارد[۱۲]، ۱۹۹۶).
با اینحال، در بطن “زنجیره تأمین چابک” انبوه سوالات مهمی راجع به چابکی وجود دارد که باید پاسخ داده شوند؛ اینکه، واقعاً چابکی چه چیزی است و چگونه میتوان آن را اندازه گیری کرد؟ چگونه شرکتها خواهند فهمید که چه زمانی چابک هستند، هنگامیکه هیچ معیار یا شاخص سادهای در دسترس نیست؟ اگر شرکتی بخواهد که چابکیاش را بهبود دهد، چگونه می تواند موانع اصلی بهبود را تشخیص دهد؟ این مطالعه، در تلاش است تا با تمرکز ویژه روی سنجش چابکی و تشخیص موانع اصلی افزایش چابکی تا حدودی به این سوالات پاسخ دهد(هیورک[۱۳]، ۲۰۰۵).
۲-۲ مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱ مدیریت زنجیره تأمین
مدیریت زنجیرهی تأمین نتیجه تکاملی مدیریت انبارداری است. در دهه ۶۰ کارشناسان با مطالعه بر روی رابطه داخلی بین انبارداری و حمل و نقل و یکپارچهسازی آنها قادر به کاهش موجودی خود شدند که حاصل این مطالعات مدیریت توزیع نام گرفت. در مسیر تکامل با اضافه شدن مباحث مدیریت ساخت، تدارکات و سفارشها به مدیریت توزیع مفهوم لجستیک پدید آمد و وضعیت کنونی یعنی زنجیره تأمین نتیجه به هم پیوستن حلقههای عملیاتی مختلف است که در ابتدای آن عــرضهکنندگان و در انتهای آن مشتریان قرار دارند(ضامن میلانی، ۱۳۸۴). یک زنجیره تأمین به جریان مواد، اطلاعات، وجوه و خدمات از تأمین کنندگان مواد خام طی کارگاهها و انبارها تا مشتریان پایانی اشاره دارد و شامل سازمانها و فرایندهایی می شود که کالاها، اطلاعات و خدمات را ایجاد و به مصرف کنندگان تحویل می دهند. این زنجیره شامل خیلی از وظایف از قبیل خرید، جریان وجـــوه، باربری مواد، برنامه ریزی و کنترل تولید، کنترل موجودی و لجستیکی و توزیع و تحویل میگردد(اشتدلر و همکاران[۱۴]، ۲۰۰۶).
اهداف نرمافزار مدیریت زنجیرهی تأمین مدرن کاهش عدم اطمینان و ریسک در زنجیره تأمین است. با وجود آن، به طور مثبتی بر سطوح موجودی، زمان چرخه، فرایندهای تجاری و سرویسهای خدماتی به مشتری اثر می گذارد. این زنجیره فرایندی پویا است که فعالیتهای همزمان، ارزیابیهای مستمر از طرفین درگیر، فناوریهای به کار رفته در آن و ساختار سازمانی را شامل می شود(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷). این فناوری برای مشتریان امکاناتی را فراهم می آورد تا حق انتخاب فراوانی را داشته باشند و به صورت فزایندهای به اطلاعات دسترسی پیدا کنند و هدف در آن ایجاد ارزش برای مصرف کننده است. همه این عوامل بر افزایش سودآوری و رقابتی بودن کمک می کنند(جولی و هازرخنی، ۲۰۰۶).
زنجیره تأمین بالادست: این بخش شامل تأمینکنندگان اولیه(که خودشان میتوانند مونتاژکننده و یا سازنده باشند) و تأمینکنندگانشان هستند که همه این مسیرها از مواد سرچشمه میگیرد. فعالیتهای اصلی این قسمت خرید و حمل است(ضامن میلانی، ۱۳۸۴).
۲-۲-۱-۱ زنجیره تأمین داخلی:
این بخش شامل همه پردازشهای استفاده شده به وسیله یک سازمان در تبدیل داده های حمل شـــــده به سازمان به وسیله تأمینکنندگان به خروجیهاست، از زمانی که مواد وارد سازمان می شود تا زمانی که محصول نهایی برای توزیع به خارج سازمان حرکت می کند. فعالیتها اینجا شامل حمل مواد، مدیریت موجودی، ساخت وکنترل کیفیت است(شفیع زاده، ۱۳۸۳).
۲-۲-۱-۲ زنجیره تأمین پاییندست:
این بخش شامل همه فرایندهای درگیر در توزیع و تحویل محصولات به مشتریان نهایی است. خیلی زیاد مشاهده می شود که زنجیره تأمین وقتی محصــول واگذار یا مصرف میگردد، پایان میپذیرد. اینجا فعالیتها شامل بستهبندی، انبار و حمل است. این فعالیتها ممکن است با بهره گرفتن از چندین توزیعکننده انجام شود مثل کلفروشان و خردهفروشان. ایـــن قسمت می تواند به سمت راست به همین ترتیب گسترش یابد(شفیع زاده، ۱۳۸۳).
زنجیره تأمین درهمه شکلها و اندازهها وجود دارد و ممکن است بسیار پیچیده باشد. زنجیره تأمین برای یک ماشین شامل صدها عرضهکننده، هزاران کارگاه ساخت و کارگاه مونتاژ، انبارها، دلالها، فروشندگان تجاری مستقیم، عمدهفروشان، مشتریان و وظایف پشتیبانی ازقبیل مهندسی محصول، آژانسهای خرید، بانکها و شرکتهای نقل و انتقال است و میتوان گفت در این مورد زنجیره تأمین خطی نبوده و دارای حلقه است(اشتدلر و همکاران، ۲۰۰۶).
ذکر این نکته نیز مهم است که جریان کالا نیز می تواند درجهت عکس اتفاق بیفتد مثل جریان کالاهای برگشتی. لجستیک معکوس شامل فرایند کالاهای عودتی و برگشتی و نحوه برخورد مناسب با این نوع اقلام و تمام عملیات مرتبط با مصرف مجدد کالا و مواد به منظور افزایش بهرهوری، سوددهی و کارآمدی بیشتر سازمان لجستیکی است. لجستیک معکوس تمام فعالیتهای زنجیره تأمین که به صورت معکوس اتفاق میافتد را شامل می شود. به طورکلی لجستیک معکوس را میتوان این گونه تعریف کرد «انتقال دقیق، به موقع و درست مواد، اقلام و کالاهای قابل استفاده و غیرقابل استفاده از انتهاییترین نقطه و آخرین مصرف کننده ازطریق زنجیره تأمین به واحد مناسب و موردنظر» و به عبارت دیگر لجستیک معکوس فرایند حرکت و انتقال برای کالاها و تولیداتی است که در زنجیره تأمین دارای قابلیت بازگشت هستند(ریچارد، ۱۹۹۶).
نباید فراموش کرد که لجستیک معکوس نیازمند اشتراک مساعی خوب و نزدیک تولید، بازاریابی، امورمالی، سیستمهای اطلاعاتی و منابع انسانی برای جلوگیری از تضادها و برخوردهای ناهمگون احتمالی در زنجیره تأمین است. در لجستیک معکوس بهبود مستمر از طرق مختلفی صورت میگیرد که عبارتند از: مصرف مجدد مستقیم که کالاها پس از تمیز شدن بدون هیچ تغییری به مشتریان بازگردانده میشوند؛ بازیافت مواد که کاربری مواد و کالاها تغییر داده شده و به مشتریان عرضه میگردد؛ تعمیرات؛ به روز کـــردن مجدد؛ بازسازی و بهینهسازی که می تواند شامل تمامی موارد بازیافت مواد، تعمیرات و به روز کردن مجدد باشد(شانکار و تایوری، ۲۰۰۷).
فشارهای بیسابقهای مانند فشار ناشی از محصولات خارجی، معرفی محصولات جدید توسط رقبا، افول عمر محصول، تغییرات پیش بینینشده در رابطه با مشتریان، پیشرفتهایی در زمینه تولید و تکنولوژی اطلاعات، خصوصیسازی شرکتهای دولتی، رکودهای اقتصادی و فشارهای ذینفعان برای بازگشت سرمایه، بر شرکتها وارد می شود. با توجه به این فشارها، مهم ترین چالشی که تولیدکنندگان با آن رو برو هستند، یکپارچهسازی کارکردهای برونسپاری بالادستی و کارکردهای تحویل پاییندستی است. یکی از مهمترین تغییرات پارادایمی در مدیریت کسب وکار مدرن، تغییر واحد رقابت از بنگاه به زنجیره تأمین میباشد. امروزه به جای اینکه یک نام تجاری با نام تجاری دیگر رقابت کند و یا یک فروشگاه با فروشگاهی دیگر به رقابت بپردازد، تأمینکنندگان نام تجاری فروشگاه با تأمینکنندگان نام تجاری فروشگاه دیگر رقابت می کند. یا به عبارت دیگر یک زنجیره تأمین با زنجیره تأمین دیگر در مقالات معدودی برای چابکی زنجیره تأمین تعریف رسمی ارائه شده است و لذا توافق بر روی اجزای اصلی چابکی زنجیره تأمین وجود ندارد(ریچارد، ۱۹۹۶). در رابطه با مدل مفهومی هم، از آنجایی که درک درستی از اجزای زنجیره تأمین وجود ندارد، مدلهای مفهومی متعددی برای توصیف ویژگیهای زنجیره تأمین چابک به کار گرفته شده است. مفهوم چابکی از دو عامل اصلی تشکیل شده است؛ پاسخگویی به تغییرات (پیش بینیشده یا غیرمنتظره) به صورتی مناسب و در زمان مناسب، بهره برداری از این تغییرات و تبدیل نمودن آنها به فرص به این ترتیب، چابکی، پاسخی در سطح کل بنگاه به محیط متغیر و بسیار رقابتی است که از چهار اصل اساسی پیروی مینماید: اغنای مشتری، کنترل تغییر و عدم قطعیت، بالا بردن توانایی منابع انسانی و مشارکت برای رقابت. تعریف دیگری از چابکی به صورت قابلیت یک بنگاه در انجام عملیات سودآور در بازار بخشبندیشده و دائماً در حال تغییر با بهره گرفتن از تولید با کیفیت بالا، عملکرد بالا، کالاها و خدمات منطبق با خواست مشتری، ارائه شده است(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷). از نظر لو و دیگران[۱۵] توانایی پاسخگویی سریع به تغییرات بازار چابکی خوانده می شود، که بعنوان جزء کلیدی در موفقیت و بقای بنگاهها در بازار تعریف شده است. سوافورد و دیگران[۱۶] چابکی زنجیره تأمین را قابلیت زنجیره تأمین در انطباق یا پاسخگویی سریع به محیط متغیر بازار تعریف نموده اند(ریچارد، ۱۹۹۶). چارچوب در نظر گرفته شده توسط سوافورد و دیگران، رویکردی فرآیندمحور، نسبت به زنجیره تأمین سازمان دارد که از سه فرایند کلیدی منبعیابی/ تدارکات، ساخت و توزیع/ لجستیک تشکیل شده است. کریستوفر[۱۷] معتقد است که یک زنجیره تأمین چابک باید ویژگیهای متمایزکنندهای را دارا باشد، این ویژگیها را میتوان در شکل۲-۱ مشاهده نمود. لین و دیگران[۱۸] با بررسی ادبیات زنجیره تأمین چابک مدل مفهومی ارائه شده در شکل۲-۲ را پیشنهاد نموده اند(شفیع زاده، ۱۳۸۳).
شکل ۲-۱ مدل زنجیره تأمین چابک(منبع: شفیع زاده، ۱۳۸۳)
شکل ۲-۲ مدل زنجیره تأمین چابک(منبع: شفیع زاده، ۱۳۸۳)
به این ترتیب چابکی را میتوان “مفهومی مدیریتی در رابطه با پاسخگویی به بازارهای متلاطم و پویا و تقاضاهای مشتریان” توصیف نمود. در واقع، چابکی نه تنها در رابطه با پاسخگویی به مشتری است که با بهره برداری و کسب مزیت از تغییرات، نیز مرتبط میباشد. برای پاسخگویی شرکتها باید در چندین حوزه مثل، توسعه محصول، ساخت و لجستیک دارای قابلیت های منعطف باشند(براون و همکاران، ۲۰۰۶). زنجیره تأمین چابک شامل شرکتهایی می شود که از نظر قانونی از یکدیگر جدا هستند ولی از نظر عملیاتی به یکدیگر وابستهاند. از جمله این شرکتها، تأمینکنندگان، طراحان، تولیدکنندگان و مراکز توزیع را میتوان نام برد. این شرکتها توسط جریان رو به جلوی مواد و جریان بازخوردی اطلاعات به یکدیگر پیوند مییابند؛ زنجیره تأمین چابک بر ارتقای انطباقپذیری وانعطافپذیری تأکید دارد و دارای قابلیت پاسخگویی و عکسالعمل سریع و موثر به بازارهای متغیر است(ریچارد، ۱۹۹۶). زنجیره تأمین چابک ساختار سازمانی خطی سنتی را کنار می گذارد و با بهره گرفتن از تکنولوژی شبکه ای، گروهی از بنگاهها را شکل میدهد. با این کار فاصله زمانی تحویل به بازار کاهش مییابد(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷). چابکی زنجیره تأمین سازمان امکان ایجاد موقعیتی رقابتیتر برای بنگاه را بوجود می آورد و از همین رو آن را قادر میسازد با سرعت بیشتر و اثربخشتر به تغییرات بازار و سایر عدم قطعیتها واکنش نشان دهد. بعلاوه، بنگاههایی که دارای فرآیندهای زنجیره تأمین چابک هستند نسبت به بازار حساستر بوده، قابلیت بیشتری برای همسازکردن عرضه با تقاضا دارند و قادر به رسیدن به چرخههای زمانی کوتاهتری نیز میباشند. با در نظر داشتن این امر که چابکی در زنجیره تأمین سازمان مستقیماً بر تولید محصولاتی نوآورانه و تحویل آنها به مشتریان اثر می گذارد، میتوان به این نتیجه رسید که چابکی زنجیره تأمین عاملی حیاتی است که بر رقابتپذیری کل مؤثر میباشد(ابوفاضلی و همکاران، ۱۳۸۵).
۲-۲-۲ انواع زنجیره تأمین