اژدها که در فارسی به صورتهای اژدر و اژدها و در عربی تنین و ثعبان به کار میرود. جانوری است اساطیری به شکل سوسماری عظیم و دارای دو پر که آتش از دهان میافکند و پاس گنجهای زیرزمین میداشته است.
مار خزندهی معروف، از جانورانی است که در اساطیر بسیاری از اقوام و ملل، به صورتهای گوناگون مطرح است. در اساطیر یونان، هرمس (عطارد یا تیر) عصایی به شکل عقاب گشاده بال دارد که دو مار به هم پیچیده دور تا دور پاهای عقاب یا عصا پیچیدهاند. مار همچنین به عنوان سمبل شفا در وجود اسکولاپ نماینده شده و هنوز هم به صورت علامت حرفهی پزشکی باقی مانده است. مار را نماد آزردگی، افسردگی، انتقام، بد جنسی، پیامرسانی، حیلهگری، عقل، قدرت، مرگ، وسوسه، هوش و … دانستهاند. در آیین مهر؛ مار جانوری بدکار و متعلق به اهریمن نیست. در داستان پیدایش آتش، اهریمن مار که هم ریشهی مرگ است پدید آورد و اهورامزدا در برابر آن و برای مقابلهی با او آتش را آفرید و به این ترتیب آتش مقدس شد. اژدها در فارسی به صورتهای اژدر و اژدرها و در عربی تنّین و ثعبان به کار میرود. موجودی است اساطیری به شکل سوسماری عظیم، با دو پر که آتش از دهن میافکند و پاس گنجهای زیرزمین می داشته است چون مار را درازی به سی گز میرسد و عمر به صد سال، آن را اژدها خوانند. اژدها آن قدر بزرگ میشود که حیوانات خشکی از او به ستوه آیند. چنان که بالایش به ده هزار گز برسد. دو پَر مانند ماهی در آورد و حرکتش سبب موج فرستد تا خورش ایشان شود.
اژدها از روزگاران کهن در اساطیر اقوام و ملل تجلی داشته است. در اساطیر بابلی، مردوخ به علت کشتن اژدهایی ازلی به نام «تیامت» که الهه ی هیولای آشفتگی روز ازل است ستوده شد در این نبرد لشکر او که دوازده عفریت اند نیز زندانی میشود.
نمودگاری اژدها:
در تصویر زیر اژدرها نمادی برای رزمندگان شیر گیر فرض شده است:
منم من، پور ایرانم منم من حکمتآموز دبیران و خبیران و پیرانم
جوانانم جوانمرد و جوان بختند روشن ضمیرانم که اژدرهای رزم شیر گیرانم
(شرحه شرحه صدا در باد معلم، ۱۳۸۹: ۶۵)
در شعر زیر تنّین نمادی برای دشمنان فرض شده است:
هر سو به کمین خلق آزاده | استاده ستمگری چو تنّینا | |
(سرودی دیگر سبزواری،۱۳۸۸: ۲۰۷) |
در تصویر دیگر مار نمادی برای صدام فرض شده.
خون خوارهای، پستی، پلیدی، بد نهادی ج |
عقرب زبانی، مار طبعی، گرگ زادی ج |
|
(همان: ۲۱۹) |
و در تصویر دیگر مارها نمادی برای دشمنان فرض شده
رسم نیکو خواستن ز اهریمنان زشتخوی | شهد جستن را همی ماند ز نیش مارها ج |