در آخر ذکر این حقیقت ضروری است که انجام اصولی هر اقدامی، در نظر اول، ممکن است پیچیدهتر و مشکلتر از روش های غیر اصولی به نظر برسد؛ اما به واسطه ی مبنای قوی تری که دارد، در دراز مدت، ثبات بیشتر و عوارض سوء کمتری را در پی خواهد داشت؛ مثل بنایی که زمان و هزینه ی زیادی را صرف ایجاد پایههای آن مینمایند، اما در عوض دوام و بقای بیشتری خواهد داشت.
گفتار دوم ـ ایجاد حس اعتماد به حرفه ی پزشکی
در دهه های اخیر برخی از فلاسفه استدلال کرده اند که آگاهی بیمار از این جهت اهمیت دارد که می تواند سهم مهمی در ایجاد و ترمیم اعتماد، در رابطه پزشک ـ بیمار داشته باشد.[۵۱۰] این فیلسوفان می گویند از آنجا که نقض حقّ آگاهی بیمار، اعتماد را به مخاطره می اندازد، پس امری ممنوع است و باید از آن اجتناب شود و در این چارچوب به اهمیت وجود اعتماد عمومی در مؤسسات پزشکی اشاره می کنند که در نتیجه ی آن عموم افراد جامعه سعی می کنند با توصیه های پزشکی هماهنگ شوند؛
آگاهی دادن، احساس امنیت بیشتری به بیماران می دهد، اگرچه ممکن است در تصمیم گیری آنها تأثیری نداشته باشد؛ همچنین در بسیاری از موارد بیماران خواهان دریافت اطلاعات هستند، بدون این که بخواهند در تصمیماتشان تجدیدنظر کنند.[۵۱۱] کتمان حقیقت و فریب بیمار، حتی با نیت خیرخواهانه، زمینه ساز حسّ عدم اعتماد عمومی، نسبت به حرفه ی پزشکی است.[۵۱۲] برای مثال از آنجا که هدف اصلی از آگاه سازی به نظر این دسته از فلاسفه، ایجاد حسّ اعتماد به حرفه ی پزشکی است، حتی در مداخلات کم خطر و کم تأثیر و یا حتی زمانی که مثلاً اثر دارونما (داروی تلقینی)، برای بیمار سودمند است نیز، کتمان حقیقت و دروغ گفتن به بیمار را منع و حق آگاهی بیمار را محفوظ می دانند و در بیان اثر اعتماد سازی آگاهی، آگاه نمودن بیمار را برای احترام به اعتمادی که بیمار به پزشک پیدا می کند ضروری می دانند.[۵۱۳] با این استدلال که “در صورت کشف چنین دروغ ها و روش هایی و کشف هرگونه تخلف پزشک در این زمینه، در آینده، اعتماد عمومی نسبت به حرفه ی پزشکی تحت تأثیر قرار می گیرد.”[۵۱۴]
به هر حال این دسته از فلاسفه اساساً حقّ آگاهی را از این جهت حقّ ضروری بیماران می دانند که می تواند الهام بخش ترین امر برای ایجاد اعتماد عمومی به حرفه ی پزشکی باشد؛
اما به نظر می رسد حقّ آگاهی و مشارکت، یک حقّ ضروری است، حتی اگر نقض این حق، فاش نشود و در نتیجه اعتماد عموم را سلب یا تضعیف نکند و از طرفی نقض حقّ آگاهی فرد، معمولاً تنها آن شخص را به اشتباه می اندازد و نه این که باعث به وجود آمدن قربانیان احتمالی آینده و کاهش اعتماد عمومی به حرفه ی پزشکی شود.
گفتار سوم ـ کاهش دعاوی
همان طور که پیش تر گفته شد، از آنجا که کیفیت خدمات پزشکی با تقویت ارتباط و اطلاع رسانی در روابط پزشک و بیمار افزایش می یابد، بیمارانی که به خوبی از طرف پزشکان خود مطلع و آگاه شده اند کمتر در پی سرزنش پزشک خود برای برآورده نشدن انتظاراتشان و اقامه ی دعاوی مبتنی بر تقصیر علیه پزشک هستند؛ یکی از نویسندگان به این مسأله این گونه اشاره می کند: “به راستی ارائه ی اطلاعات درست و کامل از سوی پزشک، به هر صورت، نتایج مثبتی خواهد داشت؛ زیرا در این صورت دیگر دستاویزی برای بیمار وجود نخواهد داشت تا بر مبنای آن علیه پزشک اقامه دعوی کند، چرا که او در وضعیتی قرار داده شده است که از حق انتخاب آزادانه و مبتنی بر آگاهی برخوردار بوده است.”[۵۱۵]
همان طور که بیان حقیقت، احتمال اقدامات قانونی را کاهش می دهد، عدم ارائه ی اطلاعات، پزشک را در معرض اتهام قصور پزشکی قرار می دهد؛ مگر این که در ارائه ی اطلاعات، بر طبق عرف پزشکی و مطابق با رویه ای رفتار نموده باشد که یک مقام مسؤول پزشکی و متبحر، در آن شرایط و در آن حوزه، آن را به عنوان یک رویه ی مناسب پذیرفته باشد.[۵۱۶]
چنانچه بیمار در نتیجه ی عدم اطلاع از وضعیت پزشکی خود، تصمیمی که نباید، اتخاذ نماید، پزشک هم به لحاظ قواعد اخلاق پزشکی و هم به لحاظ مقررات قانونی، مسؤول نتایج ناگوار ناشی از آن تصمیم خواهد بود.
در سال های اخیر آمارها نشان می دهد که پزشکان به ارتباط قانونی صرف، اجرای محض ضوابط قانونی و جمع آوری ادله ی قانونی به عنوان مدرکی برای دفاع بعدی روی آورده اند؛ همچنین آمارها بیانگر این واقعیت است که مهم ترین رکن رضایت یعنی آگاهی مورد اهمال قرار می گیرد؛ در حالی که آگاه سازی رویکردی مناسب و ضروری است برای تقویت ارتباط پزشک ـ بیمار که نتیجه ی آن کاهش احتمال شکایت ها و دعاوی بعدی خواهد بود.[۵۱۷]
فصل چهارم
ارکان آگاهی و قلمرو آن
مبحث اول ـ ارکان آگاهی
در اینجا سؤالی که مطرح است، آن است که آگاهی به چه اموری لازم است تا بتوانیم بگوییم رضایت آگاهانه بوده است؟ در این قسمت به این سؤال تحت عنوان ارکان آگاهی، پاسخ می دهیم.
ارکان آگاهی عبارتند از: نوع بیماری، ماهیت درمان، درمان های ممکن، ریسک درمان، هزینه ی درمان، طول درمان و عوارض درمان.
به طور کلی اطلاعاتی که پزشک یا کادر درمان ملزم به افشای آن ها می باشد عبارتند از:
الف ـ ماهیت و نوع بیماری، شرایط بیمار و وضعیت سلامتی وی؛
این اطلاعات، جز در شرایطی که شواهد قطعی وجود دارد که افشای اطلاعات مربوط به وضعیت سلامتی بیمار در تعارض با منافع حداکثری وی است، باید ارائه شود.
ب ـ جنبههای بالینی و ماهیت تصمیمی[۵۱۸] که باید گرفته شود؛
بیان شفاف مسأله کمک زیادی به تصمیمگیری بیمار میکند و از سوی دیگر پزشک را از نگرش بیمار به مسأله، مطلع میسازد؛ می توان از این عبارات در این زمینه استفاده نمود:
این چیزی است که باید راجع به آن تصمیم بگیریم.
مسأله امروز، این است که ……
این عبارت ها میتوانند تأمین کننده ی نیاز فوق باشند.[۵۱۹]
ج ـ مزایا و معایب، ریسک ها، تبعات و عوارض جانبی بعدی موقت و دائمی اقدام پزشکی؛
آثار و تبعاتی که انتظار می رود اقدامات پزشکی بر جسم و روان بیمار داشته باشد باید به اطلاع وی رسانده شود؛ قانون بهداشت عمومی فرانسه برای شناسایی ریسک هایی که افشای آنها لازم است، معیاری وضع نموده است. به موجب ماده ی ۲-۱۱۱۱ این قانون ریسک های عادی و شدیدی که به طور معمول قابل پیش بینی هستند[۵۲۰] باید به اطلاع و آگاهی بیمار رسانده شود. بدین ترتیب این قانون، معیار تکلیف پزشک را قابلیت پیش بینی خطر می داند، خواه آن خطر شدید باشد یا نباشد؛ با این حال هر چند که یک پزشک متعارف، بسیاری از ریسک های بعید و نامعمول را افشاء نمی کند، با این حال ریسک های نامعمول مهم و خطرناک و همچنین خطراتی که بیمار در خصوص آن سؤال می کند باید افشاء گردد[۵۲۱]. بدین ترتیب زمانی که ناتوانی و عواقب ناشی از عملیات پزشکی بر منافع بالقوه ی آن غالب باشد، احتمال فوت یا ناتوانی ممکن است نسبت به منافع اقدامات پزشکی پررنگ تر جلوه کند و در نتیجه افشای اطلاعات لازم باشد.[۵۲۲] گراب حدودی را که باید به بیمار در خصوص خطرات بالقوه ی نامشخص و محتمل، اطلاعات داده شود را مورد بحث قرار دهد. او معتقد است که تعهد به دادن اطلاعات در خصوص ریسکِ محتمل و بعید، برای پزشک وجود ندارد.[۵۲۳] اگر لازم باشد که هر ریسک محتملی افشاء شود، اولاً این مشاوره و ارائه اطلاعات بازه ی زمانی طولانی مدت غیر قابل قبولی را به خود اختصاص خواهد داد و ثانیاً گرفتاری های حل نشدنی را برای بیمار ایجاد خواهد کرد و احتمالاً وی را دچار تردید و شبهه در تصمیم گیری خواهد نمود. بنابراین در تشخیص محدوده ی تعهد به افشاء، رعایت تعادل و پرهیز از افراط و تفریط لازم است. البته تعیین این حد تعادل مشکل است.[۵۲۴] به منظور تحقق افشای جامع اطلاعات لازم است که همه ی مزایا و معایب کلیه ی حق انتخاب های موجود برای بیمار به آگاهی وی رسانده شود.
معمولا پزشک در بیان خود، نقاط قوت یکی از روش ها و نقاط ضعف سایر روش ها را بیان می کند بدون این که دید جامعی را از نقاط ضعف روش مد نظر خود و نقاط قوت سایر روش ها ارائه دهد؛ در این گونه موارد عباراتی نظیر اگرچه درمان جدید گران تر است، اما در عوض شما روزی یکبار از آن استفاده می کنید، یا گرچه اسکرین کانسر کولون با آزمایش راحت تر و ارزان تر است ولی سیگموئیدوسکوپی مطمئن تر می باشد، برای آگاه سازی بیمار به کار می رود.[۵۲۵]
در این چارچوب بایستی نگرانی های موجود به کمک عباراتی نظیر اگرچه انجام آن مشکل است ولی برای درک کامل و جلب اطمینان و پذیرش پایدار بیمار خیلی حساس و مهم است یا شانس موفقیت عالی است، یا اینکه اکثر بیماران با شرایط شما با این درمان بهبود یافته اند اما نه همه، با بیمار در میان گذارده شود.
د ـ حق بیمار برای رد خدمات پزشکی پیشنهادی و توضیح آثار، ریسک ها و خطرات آن؛
ه ـ نوع اقدامات پزشکی، روش و وسایل مورد استفاده در آن؛
مثلاً این که نمونه برداری از خون یا بافت صورت خواهد گرفت یا این که درمان های دارویی انجام خواهد شد یا این که آیا درمان های سرپایی در مورد بیمار انجام خواهد شد یا خیر و…
و ـ محدوده و قلمرو عملیات پزشکی؛
یک بیمار باید در خصوص دامنه ی اقدامات پزشکی به خصوص در مورد حق خود بر حریم خصوصی اش[۵۲۶] و استقلال فردی و اراده ی آزاد و این که چه موقع این حق، نقض خواهد شد، اطلاعات کافی دریافت کند.
ز ـ اهمیت عملیات پزشکی؛
یک پزشک باید به بیمار دلایلی را که بر اساس تشخیص پزشکی وی عملیات پزشکی ضروری است، توضیح دهد؛ اگر او معتقد است که اقدامات باید بدون تأخیر انجام پذیرد، این را نیز باید متذکر شود.
ح ـ هزینه ها؛
حقوق بیمار ایجاب می کند که پیش از آن که تقیید یا تعهد قانونی ایجاد شود، در خصوص کلیه ی جوانب، توافق حاصل شود. هزینه های عملیات پزشکی پیشنهادی، یکی از جوانب بسیار اساسی اقدامات پزشکی می باشد که اطلاع رسانی در خصوص آن لازم و ضروری است.
ط ـ اقدامات جایگزین[۵۲۷]
اغلب مشکلات طبی راه حلهای متفاوتی دارند. از سادهترین مداخله گرفته که تجویز دارو به صورت قرص، شربت یا آمپول میباشد تا پیچیده ترین آن ها مانند جراحی باز، بالون و …. اغلب پزشک با چند گزینه ی درمانی روبروست. این حق بیمار است که از این گزینه ها مطلع شود و در انتخاب هر کدام با پزشک هم فکری نماید؛ اگر پزشک عملیات جایگزینی را نیز علاوه بر اقدام اصلی که گزینه ی اول وی می باشد در نظر دارد، باید آن را به بیمار اطلاع دهد. انتخاب نهایی بعد از همه ی این ها با بیمار است. در این راستا باید راهنمایی های لازم و مفید به بیمار داده شود و دلایلی که به واسطه ی آن ها عملیات جایگزین، گزینه ی ثانویه ی پزشک می باشد باید به وی اطلاع داده شود.[۵۲۸]
زمانی که تصمیم گیری از میان چند گزینه مطرح است از آنجا که معمولاً بیمار نسبت به این گزینه ها آگاهی ندارد، پزشک باید از عباراتی نظیر شما می توانید درمان جدید را شروع کنید یا درمان فعلی را ادامه دهید، استفاده کند.[۵۲۹]
ی ـ نظرات موافق و مخالف موجود درباره ی اقدامات جایگزین؛[۵۳۰]
در بسیاری موارد پزشکان روشهای جایگزین را ذکر میکنند، اما در بیان منافع و کاستیهای هر روش، سهلانگاری مینمایند. غالباً بنا بر سلیقه ی خویش روشی را انتخاب و بیشتر منافع آن روش و کاستیهای سایر روشها را بازگو مینمایند. رعایت امانت و صداقت در بیان نقاط ضعف و قوت هر روش به بیمار امکان میدهد تصمیم آگاهانهتری بگیرد؛ به عنوان مثال: “داروی جدید گرانتر است، اما باید یک بار در روز مصرف شود یا غربالگری سرطان روده بزرگ با بهره گرفتن از نوار، برای شما آسانتر است، اما انجام سیگموییدوسکوپی از دقت بیشتری برخوردار است.”
ک ـ پیش بینی های پزشکی که ممکن است شامل امکان انجام اقدامات بعدی باشد؛
ل ـ تخصص و تجربه؛
تخصص و تجربه ی پزشک، پرسنل حرفه ای، منابع فنی و رتبه و درجه ی تخصصی بیمارستان و درمانگاه از مواردی است که بیمار باید از آن مطلع باشد.
م ـ هدف مورد انتظار در عملیات پزشکی؛
ن ـ ابهامات موجود؛[۵۳۱]
علیرغم اینکه بیان ابهامات و تردیدهای موجود در مورد مداخلههای درمانی دشوار است، امّا به نحو مؤثری باعث افزایش اطمینان و ترغیب بیمار به متابعت از پزشک میشود. عبارت های ذیل به نکته ی فوق اشاره دارد.