[۱۲۶] براساس توافقنامه “وای ریور ” در سپتامبر ۱۹۹۹ م، قرار بود در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۰ میلادی ، کشور مستقل فلسطین اعلام شود . اما این کار ، بر اثر فشارهای سیاسی و اقتصادی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده امریکا انجام نشد . مردم فلسطین از روند مذاکردت قطع امید کردند . هفت سال از امضای پیمان اسلو ( ۱۹۹۳ ) می گذشت و آنها هنوز به حقوق خود دست نیافته بودند و همچنان در میان حالت « نه جنگ و نه صلح » باقی مانده بودند . فلسطینیان دریافتند به آرزو و آرمان خود ، یعنی زندگی در کشور مستقل فلسطین دست نخواهند یافت . این بود که وقتی از روند سازش سر خورده شدند ، تصمیم گرفتند که خود سرنوشت خویش را رقم بزنند .[۱۲۷]
۳-۴-۶ کمپ دیوید دوم
مذاکرات کمپ دیوید در روز ۱۱ جولای ۲۰۰۰ آغاز شد و ۱۴ روز به طول انجامید . باراک در پوشش یک سرباز در جلسه سران شرکت کرد تا یک دیپلمات . وی درخواست عرفات را برای اعطای زمان بیشتر جهت آماده کردن زمینه رد کرد چرا که باور داشت با کمک آمریکایی ها ، قادر خواهد بود شرایط خود را در مورد توافق نهایی بر رقبای خود تحمیل کند . در مورد باراک باید گفت که او از خطوط قرمز خود گذشت و بسته ای را ارائه کرد که راه حلی برای تمام مسائل اصلی درگیری را یعنی زمین ، شهرک ها ، حقوق آوارگان و بیت المقدس را ارائه می داد . [۱۲۸]
با توجه به دستور کار جلسه مشخص بود که نمی توان به نتایج حاصل از این مذاکرات دلخوش بود . در طول این مذاکرات مسائل مهمی ازجمله قدس ، آوارگان ، مرزها و شهرک های یهودی نشین مطرح شد ولی باز هم به نتیجه راهگشا و مطلوبی نرسید . هرچند آمریکا و به خصوص رئیس جمهور این کشور که سال آخر ریاست جمهوری خود را می گذراند تلاش بسیار زیادی انجام داد تا بتواند با فشار بر طرف فلسطینی و امتیاز گرفتن از آنها اسرائیل را بر سر میز مذاکره نگه دارد ، ولی یاسر عرفات تسلیم این فشارها نشد و مذاکرات به بن بست رسید . عدم توافق طرفین در مسأله قدس ، آوارگان ، مرزها و شهرک های یهودی نشین از مهمترین دلایل شکست این مذاکرات بود .[۱۲۹]
این مذاکرات از نظر گستردگی و تلاش برای خاتمه بدان تا آن زمان بی سابقه بود و می توان آن را از لحاظ اهمیت با پیمان اسلو مقایسه کرد . باراک و عرفات در کمپ دیوید دوم موافقت کردند ، که در آینده برای پیشبرد مذاکرات صلح تلاش کنند . آنها همچنین اعلام کردند که هدف مذاکرات رسیدن به یک صلح عادلانه و پایدار است و طرفین باید هرچه زودتر امکان دستیابی به توافق در همه زمینه ها برای ایجاد یک وضعیت باثبات را فراهم آورند . اسرائیل و فلسطین بر این نکته تأکید کردند که دستیابی به چنین توافقی فقط بر پایه قطعنامه های ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت میسر خواهد بود . آنها همچنین متعهد شدند جوی را که برای مذاکرات فراهم آوردند که عاری از هرگونه فشار ، ارعاب و تهدید به اعمال خشونت باشد .
در این مذاکرات ایالات متحده امریکا یک نقش محوری و کلیدی را بر عهده گرفته بود فلذا اسرائیل و فلسطین توافق کردند که وجود آمریکا به عنوان یک طرف مذاکره کننده امری حیاتی است و پذیرفتن اینکه هرگونه واکنش و فعالیتی با اطلاع مسئولین آمریکایی صورت بگیرد[۱۳۰].
این مذاکرات به صورت پنهانی و سری بین طرفین انجام می شد . زیرا با توجه به تجربه اسلو ، طرفین دریافته بودند که هرچه اطلاعات کمتری از مذاکرات به بیرون درز کند ، احتمال پیشرفت مذاکرات بیشتر خواهد بود . در این مذاکرات مسائل مهم و تعیین کننده ای مطرح شده بود ولی به حل و فصل نهایی دست پیدا نکرد و فقط توافقات در زمینه امور شکلی به دست آمد و به صورت ریشه ای و ماهوی به آن پرداخته نشد . [۱۳۱]
یکی از موارد مهمی که در این اجلاس مورد بررسی قرار گرفت مسأله قدس بود . اسرائیل و فلسطین در مورد این مسأله مهم جهان اسلام توافق کردند ، که دولت اسرائیل با صرف نظر کردن از مناطق شمال و جنوب قدس آنها را ضمیمه کرانه باختری کند . این محله ها شامل ابودیس ، غیرزید و ابودیس شرقی می باشد و با اطلاق اسم قدس بر آن ، فلسطینیان می توانند آن را به پایتختی حکومتشان انتخاب کنند . در امور شهرداری هم فلسطینیان می توانستند یک نوع سیستم شهرداری زیر نظر حکومت خود گردان را در این منطقه داشته باشند .
از نظر مناطق دینی در قدس نیز مقرر شد مدیریت دینی اماکن مقدس شهر قدیمی قدس تحت اداره فلسطینی – مسیحی قرار گیرد و مطابق راهکار پیشنهاد شده اماکن مسیحی تحت اداره مسیحی ها و اماکن اسلامی تحت اداره مسلمانان و اداره اماکن یهودی با یهودیان باشد . بر اساس این پیشنهاد فلسطینیان می توانستند پرچم فلسطین را روی اماکن مقدس اسلامی و مسیحی نصب کنند . اما باراک در مورد حل و فصل نهایی این امور واکنشی از خود نشان نداد و حل مسأله قدس را به مذاکرات بعدی موکول کرد[۱۳۲] .
این مذاکرات را می توان یکی از بارزترین نشانه های عدم توافق طرفین بر روی موضوعات مهم و کلیدی دانست . زیرا هر وقت مذاکرات مسائل مهم و ریشه ای را مورد بررسی قرار می دهد این مذاکرات به بن بست می رسد زیرا افکار عمومی طرفین مناقشه حاضر به امتیاز دادن به یکدیگر نیستند . طرف فلسطینی همواره به محوریت قدس به عنوان پایتخت کشور فلسطینی تأکید می کند و نیز همواره حق بازگشت آوارگان فلسطینی را محفوظ می داند . در صورتیکه اسرائیل هرگز به تقسیم بیت المقدس راضی نخواهد شد . از طرف دیگر اسرائیل به خاطر بر هم خوردن بافت جمعیتی سرزمین های اشغالی نمی تواند بازگشت آوارگان را به سرزمین های تحت حاکمیت خودش بپذیرد زیرا در این صورت موجودیت خود را به خطر خواهد انداخت ، و در اصل همانطور که گفته شد می توان این طور نتیجه گرفت که اصولا اسرائیل با تشکیل یک کشور مستقل به عنوان فلسطین مخالف است و حکومت خود گردان را در حد یک ناظر مدنی بر مناطق غزه و اریحا می پذیرد .
شکست این مذاکرات تبعات بسیاری برای دولت حاکم اسرائیل به وجود آورد و سبب تضعیف هر چه بیشتر باراک و هم حزبی هایش شد . با این حال این شکست برای عرفات نیز پیامدهای خاص خود را داشت . عرفات انتظار داشت که در سال ۲۰۰۰ موجودیت کشور مستقل فلسطینی را اعلام کند که این موضوع با توجه به موضوعات پیش آمده عملا به بن بست رسید. [۱۳۳]
این مذاکرات دیدگاه همیشگی اسرائیل که هیچگاه امتیازاتی هر چند اندک را به فلسطینیان نمی دهد مورد تأیید قرار داد .
ایهود باراک بارها ادعا می کرد که سخاوتمندانه ترین پیشنهاد را در کمپ دیوید ارائه کرد و عرفات به یک انتخاب عمدی برای بی نتیجه گذاردن مذاکرات روی آورد و برای دریافت امتیازات بیشتر اسرائیل به خشونت متوسل شد . دنیس راس فرستاده ویژه کلینتون به خاورمیانه همچنین همه انتقادات را متوجه عرفات کرد و این بحث را مطرح کرد که در هیچ مرحله ای در کمپ دیوید یا در طول شش ماه پس از آن ، عرفات ظرفیت رسیدن به یک توافق دائمی را از خود نشان نداد . جرمی پرسمن که یک شخصیت علمی است به طور دقیق و عمیق تفسیرهای اسرائیلی و فلسطینی از اجلاس کمپ دیوید را بررسی کرد و نتیجه گرفت که تفسیر طرف فلسطینی به طور قابل توجه ای درست تر از تفسیر طرف اسرائیلی است . [۱۳۴]
در یک جمع بندی کلی درباره توافقنامه غزه – اریحا و طرح خود گردانی فلسطینی ها در این دو منطقه ، می توان به طور خلاصه چنین نتیجه گرفت که این قرارداد ، عملیات انتفاضه فلسطین را از صورت مبارزه فلسطینی – اسرائیلی خارج ، و به درگیری فلسطینی با فلسطینی تبدیل کرد ، و اسرائیل را از یک دردسر بزرگ به نام انتفاضه ، برای مدتی مدید نجات داد . اینک صهیونیست ها ، آسوده خاطر ، در پی تحقق اجرای سیاست توسعه طلبی و اسکان یهودیان دیگر کشورها در مناطق گوناگون فلسطین بر آمده اند . [۱۳۵]
۳-۴-۷ انتفاضه الاقصی
دیدارآریل شارون ، رهبرحزب ” لیکود ” از مسجد الاقصی است . درروز ۷ مهرماه ۱۳۷۹ ه.ش ،شارون به همراه ۳۰۰۰ سرباز ارتش رژیم صهیونیستی وارد مسجدالاقصی شد .[۱۳۶] سخنان او در تبدیل مسجد الاقصی به کنیسه و اعلام شهر بیت المقدس به عنوان پایتخت همیشگی کشور اسرائیل ،[۱۳۷] که در میان عناصر افراطی حزب لیکود سخنرانی کرد و بر مشروعیت خواسته های اسرائیل نسبت به مسجد الاقصی و معبد داوود تأکید کرد . این کار موجب جریحه دار شدن احساسات مسلمانان شد . اعتراض شدید مسلمانان به این اقدام تحریک آمیز شارون ، به درگیری های خونین انجامید . به دنبال کشتار مسلمانان در مسجد الاقصی ، دور جدید ، از قیام انتفاضه آغاز شد و انتفاضه الاقصی نام گرفت . [۱۳۸]بسیاری از اسرائیلیان این رهبر نظامی سابق را به تحریک عمدی احساسات متهم کردند ، با این هدف که پاسخی غضبناک را بر انگیخته و امکان هر موفقیت بالقوه در گفتگوهای جاری صلح را خنثی سازد . [۱۳۹]
سرخوردگی مردم فلسطین از روند مذاکرات ، و همچنین دلایل اقتصادی و اجتماعی از طرفی و شخصیت آریل شارون از طرف دیگر باعث واکنش شدید مردم سرزمین های اشغالی به این موضوع شد .[۱۴۰] فلسطینیان آریل شارون را عامل قتل هزاران فلسطینی در ارودگاه های «صبرا » و « شتیلا » می دانند مضافا به اینکه شارون از لحاظ فکری با هر گونه امتیاز دادن به فلسطینیان مخالف بوده است . وی همچنین به سیاست های شهرک سازی اسرائیل در سرزمین های اشغالی سرعت بخشید و به همین خاطر از او به عنوان پدر شهرک سازی یاد می کنند .
این قیام زمانی آغاز شد که اشغالگری و جنایت های صهیونیست ها ، پس از مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل و تشکیل حکومت خود گردان فلسطین در غزه و اریحا به ریاست یاسر عرفات ، ادامه یافت . ریشه ها و زمینه اصلی به وجود آمدن این انتفاضه به شرح زیر است . [۱۴۱]
ناتوانی تشکیلات خود گردان در تحقق وعده ها و اهداف تعیین شده در حالی که فساد در آن موج می زد ، سرخوردگی ملت فلسطین از توافقات تشکیلات خود گردان با رژیم صهیونیستی و غرب از جمله توافق اسلو ، تقویت گروه های مقاومت در ابعاد نظامی و مردمی که با مبارزه با دشمن را وارد ابعاد تازه ای کرده بود ، تلاش رژیم صهیونیستی برای اجرای توطئه تخریب مسجد الاقصی و پایتختی بیت المقدس ، پیروزی حزب الله لبنان بر رژیم صهیونیستی و اخراج اشغالگران از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ از جمله عوامل تاثیر گذار بر انتفاضه ارزیابی می گردد . [۱۴۲]
اما علاوه بر عوامل یاد شده اقدام شارون در بازدید از مسجد الاقصی یک راهبرد دو سویه برای اسرائیل داشت . در صورت بروز جنبش مردمی مانند آن چیزی که رخ داد اسرائیل با سرکوب شدید آن ها می توانست از اقدامات بعدی آن ها در انجام چنین شورش هایی جلوگیری کند ، و همین امر باعث تضعیف حکومت خود گردان فلسطینی نیز می شد . از طرف دیگر شارون با بازدید از مسجد الاقصی برآینده ی دولت اسرائیل نقش عمده ای داشت و شارون با این اقدام توانست دولت ائتلافی اسرائیل به نخست وزیری باراک را ساقط کند .
اگر چه انتفاضه خود جوش بود و تبدیل سنگ ها به تفنگ از سوی فلسطینی ها و متوسل شدن اسرائیلی ها به راکت ، تانک و حملات هلی کوپترها تعداد تلفات جانی را به طرز بی رحمانه ای افزایش داد .[۱۴۳] عملیات شهادت طلبانه ، استفاده خمپاره اندازها و جنگ افزارهای جدید توسط فلسطینیان ، اسرائیلی ها را به وحشت انداخت و باعث موج مهاجرت یهودیان به فلسطین متوقف شد . مراکز و اداره مهاجرت از فلسطین ، از یهودیان پر شد و مطبوعات اسرائیل ، این سوال بزرگ را مطرح و بررسی کردند که حضور صهیونیست ها در فلسطین تا چه حد مشروع است و آینده آن چه می شود ؟ [۱۴۴]
بر اساس آمارها تنها در هفته ی اول این درگیری ها پنجاه نفر از فلسطینیان کشته شده اند و بسیاری دیگر از آنان مجروح شدند ولی با این حال سرکوب گسترده ی آن ها نتوانست آتش انتفاضه را خاموش کند بلکه آن را شعله ورتر ساخت و منجر به تسری این قیام مردمی به تمامی سرزمین های اشغالی گردید . تلفات صهیونیست ها در سال اول انتفاضه ، ۱۶۳ کشته و صدها مجروح بود . از این میان ، طی پانزده عملیات شهادت طلبانه ، ۶۰ صهیونیست کشته و ۴۳۸ تن دیگر زخمی شدند .[۱۴۵] هر چند که در این جریان هفت سال انتفاضه ، ملت فلسطین بیش از ۵ هزار شهید ۵۰ هزار بازداشتی و ۵۰ هزار زخمی را تقدیم آرمان های خویش ساخته است ، اما انتفاضه دست آوردهای بسیاری برای این ملت به ارمغان آورده است که راه را بیش از گذشته برای تحقق آرمان هایشان هموار ساخته است . [۱۴۶]براساس گزارش کمیته دفاع از اسرا و زندانیان فلسطینی ، و همچنین بر اساس سرشماری انجام شده از زندانیان آزاد شده ، معلوم شد در سال اول انتفاضه ، بیش از ۸۵ درصد از زندانیان فلسطینی ، شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی را تحمل کرده اند . از تهاجمات گسترده صهیونیست ها ، حمله به شهر جنین و کشتار بی رحمانه مردم توسط سربازان اسرائیلی بود که در واقع ، تکرار فاجعه اردوگاه های صبرا و شتیلا در لبنان بود . این جنایت ، آن قدر بی رحمانه بود که حتی مقامات آمریکای و انگلیسی نتوانستند آن را انکار کنند و این کشتار را مانند دیگر مجامع عمومی جهانی و نظیر سازمان ملل ، تأکید کرد . اما صهیونیست ها به کار خود ادامه دادند و شهرهایی چون نابلس ، طولکرم ، الخلیل و….. را نیز مورد حمله قرار دادند . [۱۴۷]
متعاقب این جنایات ، مسلمانان و دولت مردان کشورهای مسلمان نیز به حمایت از مردم فلسطین پرداختند و این امر و فشار جامعه بین المللی به ارجاع پرونده ی اسرائیل به شورای امنیت سازمان ملل منجر شد . هر چند که آمریکا به عنوان حامی همیشگی اسرائیل در شورای امنیت حضور داشت ، ولی ابعاد فاجعه آنچنان گسترده بود که حتی آمریکا به خود اجازه وتوی این قطعنامه را نداد و قطعنامه ای در محکومیت اقدامات اسرائیل با چهارده رأی مثبت و یک رأی ممتنع به تصویب رسید .
کشورهای مسلمان نیز متفقا به حمایت از اقدامات فلسطینیان پرداختند و روابط سیاسی و اقتصادی خود را با اسرائیل قطع کردند . همچنین آنها دستور به تعطیلی بیش از ۲۰ سفارتخانه آمریکا در کشورهای عربی – اسلامی دادند که این امر موجب دلگرمی فلسطینیان در ادامه مبارزه با اسرائیل شد .[۱۴۸]
تلاش های بین المللی برای پایان دادن به درگیری ها در سطح جهانی ادامه داشت که از میان آنها می توان به اجلاس پاریس اشاره کرد . این اجلاس در چهارم اکتبر ۲۰۰۰ بعد از گذشت نزدیک به یک هفته در پاریس آغاز به کار کرد . در این اجلاس طرفین توافق کردند که هر چه زودتر آتش بس اعلام شود . این توافق هم کارساز نبود و طرفین بر شدت حملات خود به مواضع یکدیگر افزودند ، به عنان مثال می توان از حمله ی موشکی اسرائیل به نوار غزه نام برد .
بی نتیجه بودن اجلاس پاریس و گسترش ابعاد بحران باعث شد که اجلاسی با حضور حسنی مبارک و آلبرات و عرفات در شرم الشیخ برگزار شود . در این اجلاس ، نیز بر پایان هر چه سریعتر درگیری ها تأکید شد ولی این اجلاس هم بی نتیجه بود . متعاقب این اجلاس ، اجلاس دیگری در شرم الشیخ در تاریخ ۱۶ اکتبر برگزار شد که با حضور عرفات و باراک و ملک عبدالله و حسنی مبارک و خاویر سولانا تشکیل شد و در آن به پایان خشونت و از سرگیری مذاکرات و همکاری میان اسرائیل و فلسطین تأکید شد البته طرفین توافق کردند ، اقداماتی اتخاذ کنند که از تکرار این درگیری ها جلوگیری شود . [۱۴۹]
۳-۴-۸ نقشه راه
به رقم اینکه در آغاز ، امریکا هیچ تمایلی برای دخالت در منازعه خاورمیانه نداشت ، به دنبال احساس نیاز به لزوم هماهنگی کشورهای خاورمیانه با اهداف و منابع ملی خود ، با اتخاذ یک استراتژی راهبردی مصمم شد تا به هر شکلی ، منافع ملی خویش را تامین کند . بنابراین ، با ارائه طرح « نقشه راه » و با جلب حمایت کشورهای اروپایی ، روسیه و سازمان ملل ، کوشید تا به هر نحو ممکن ، دو طرف درگیر را به نشستن بر سر میز مذاکره و پذیرفتن این راه حل وادار کند .
در این راستا ، رئیس جمهور ایالات متحده در نشست سران عرب در « شرم الشیخ » اطمینان داد کاری خواهد کرد که هر دو طرف در کنار یکدیگر و با لذت بردن از صلح و امنیت زندگی کنند . وی همچنین ابراز کرد : « بدین دلیل که جهان دوست دارد دولت فلسطین آزاد و در صلح زندگی کند ، دولت این کشور تمام تلاش خود را برای رسیدن به این هدف متمرکز خواهد کرد » . [۱۵۰]
طرح نقشه راه را می توان یک مسیر دانست که تنها به گفتگو منجر می شود و نمی توان از آن انتظار بدست آمدن یک نتیجه مطلوب را داشت . در ماه آوریل سال ۲۰۰۳ کوفی عنان – دبیر کل ملل متحد – از طرف ایالات متحده ، روسیه و اتحادیه اروپا ، یک « نقشه راه » برای حل مناقشه اسرائیل و اعراب اعلام نمود . عنان اظهار داشت :
این راه حل که نتیجه مذاکره طرفهاست ، به ایجاد کشور مستقل مردم سالار از فلسطین منجر خواهد شد که با صلح و امنیت در کنار اسرائیل و دیگر همسایگانش زندگی می کند . این راه حل ، بر پایه مصرحات کنفرانس مادرید و اصل زمین در برابر صلح ، قطعنامه های ۲۴۲ ، ۳۳۸ و ۱۳۹۷ شورای امنیت ملل متحد ، توافقات قبلی طرفین و ابتکار عربی پیشنهادی امیر عبدالله ، که در بیروت مورد تأیید سران عرب قرار گرفت ، به اشغالی که در سال ۱۹۶۷ آغاز شد ، خاتمه خواهد داد .
فلسطینیان نقشه ی راه را به طور کامل پذیرفتند ؛ اما دولت اسرائیل چهارده قید و پیش شرط اعلام داشت که بعضی آنها بر سر راه هر گفتگوی صلح نهایی بود . قید و شرط های اسرائیل شامل بود :
-
- انحلال همه زیر گروه های فرعی مبارزه جوی فلسطینی ، جمع آوری همه سلاح های غیر قانونی و امحای آنها ؛
-
- توقف تحریک علیه اسرائیل ، اما نقشه راه نمی تواند مقرر دارد که اسرائیل باید خشونت و تحریک علیه فلسطینیان را متوقف سازد ؛
-
- کنترل اسرائیل بر فلسطین ، از جمله ورود و خروج همه اشخاص و بار ، به اضافه فضای هوایی و طیف الکترو مغناطیسی ؛
-
- عدول از حق بازگشت آوارگان به اسرائیل ؛
-
- هیچ بحثی پیرامون شهرکهای اسرائیلی در یهودیه ، سامره و غزه یا وضعیت تشکیلات فلسطین و نهاد های آن در اورشلیم انجام نگیرد ؛
-
- هیچ اشاره ای به مصرحات اصلی قطعنامه ۲۴۲ ملل متحد نشود .
نتیجه عملی این همه ، آن بود که نقشه راه صلح موضوعیت خود را از دست داد تنها با دو نتیجه : اسرائیل توانست با طرح رشته بی پایان از پیش شرط هایی که هرگز قابل تحقق نیست ، از آن به عنوان یک تاکتیک تأخیری استفاده کند ، و در ضمن به اجرای یک طرفه اهداف خود ادامه دهد ، و ایالات متحده توانست این برداشت را ایجاد کند که مداخله مثبتی در « فرایند صلح » داشته است ، فرآیندی که بوش اعلام کرده در دوران ریاست جمهوری او تحقق نخواهد یافت . [۱۵۱]
نقشه راه شامل ۴ بخش مقدمه و ۳ مرحله است که باید تا سال ۲۰۰۵ به نتیجه برسد .
در مقدمه ، توصیف کلی طرح و مراحل آن و همچنین تبیین نقش کمیته چهار جانبه و قواعدی که صلح دائمی بر پایه آن قرار دارد ، گنجانیده شده است .
در مرحله اول ، گروه های فلسطینی باید خشونت علیه اسرائیل را کنار بگذارند و سازمانهای سیاسی فلسطینی نیز به تجدید ساختار داخلی خود بپردازند ، همچنین اسرائیل موظف است شهرک های یهودی نشین را غیر نظامی کند ، آنها را توسعه ندهد و تا ماه مارس سال ۲۰۰۴ برنامه منسجمی را برای عقب نشینی نیروهای نظامی خود از کرانه باختری تعیین کند ، ضمن آنکه در آخرین گام ، نیز باید انتخابات فلسطین برگزار و اعتماد سازی انجام شود .
مرحله دوم ، تشکیل دولت فلسطینی مستقل و برگزاری کنفرانسی بین المللی برای نظارت و پیشبرد این طرح خواهد بود .