تا زمانی که چنین مسئولیتی (مسئولیت اجتماعی) در سازمان وجود نداشته باشد، هیچ پاسخگویی از سوی سازمان در برابر جامعه وجود ندارد (کونتز و همکاران، ترجمه: محمدعلی طوسی و همکاران، ۱۳۷۰: ۱۱۷).
مسئولیت اجتماعی پیشفرض پاسخگویی اجتماعی است؛ یعنی مدیران، اول باید مسئولیت اجتماعی خود را بشناسد، سپس در جهت آن اقدام کنند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷ص۲۰).
۲ـ۲۲ـ۹ـ موفقیت، ادامه بقا سازمان و توسعه پایدار سازمان
ازلحاظ تاریخی سازمانها با رویکرد ایجاد سود برای سهامداران خود پایدار ماندهاند؛ اما امروزه این رویکرد بههیچوجه برای تضمین بقا کافی نیست. در دنیای مدرن، سازمانها با هراندازه و در هر بازاری، باید برای بقا خود رضایت جامعه را کسب و حفظ کنند و این رضایت فقط در صورتی حاصل میشود که جوامع باور داشته باشند که عملیات سازمانها «تأثیر» سودمندی بر انسان و محیط زیست باقی میگذارد و مسئولیت اجتماعی سازمانها عامل اساسی بقای هر سازمانی است (امامی، برگرفته از سایت انجمن مدیرت کیفیت ایران www. iranqms. com).
سازمانها برای آنکه بتوانند جایگاه خود را در جامعه حفظ نموده یا بهبود بخشند، بهنحویکه باعث ادامه بقای آنها و موفقیتشان در کار بشود، لازم است به مسئولیت اجتماعیشان توجه لازم را داشته باشند؛ چنانچه سازمانها مسئولیت اجتماعی خود را نادیده انگارند، جامعه به نحوی دامنه فعالیتشان را محدود خواهد کرد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۲۱ـ۲۲).
این جامعه است که به سازمان اجازه و حق موجودیت میدهد. پس هرگاه احساس کند که سازمان به انتظارات و خواستههای او توجهی ندارد و یا در انجام آنها قصور میورزد، اجازه و حق فعالیت را از آن میگیرد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۶).
احساس مسئولیت نسبت به جامعه و هوشیاری در این خصوص میتواند باعث موفقیت و بقای سازمان گردد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۱).
گرچه حاکمیت اخلاق کار بر سازمان، منافع زیادی برای سازمان از بعد داخلی از جنبههای بهبود روابط، افزایش جو تفاهم و کاهش تعارضات، افزایش تعهد و مسئولیتپذیری بیشتر کارکنان، افزایش چندگانگی و کاهش هزینههای ناشی از کنترل دارد ولی از دیدگاه مسئولیت اجتماعی نیز از راه افزایش مشروعیت سازمان و اقدامات آن، التزام اخلاقی در توجه به اهمیت ذینفعان، افزایش درآمد، سودآوری و بهبود مزیت رقابتی و . . .، توفیق سازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد (رحمان سرشت و رفیعی و کوشا، ۱۳۸۸).
توسعه پایدار در سازمان به توسعهای اطلاق میشود که سازمان خود باعث نابودی خود نشود، اما توسعه ناپایدار یعنی توسعهای که بدون توجه به مسئولیتهای اجتماعی حرکت میکند (خلیلی عراقی و مهرانگیز یقینلو، ۱۳۸۳).
۲ـ۲۲ـ۱۰ـ مانع از بین رفتن ارزشهای انسانی و اخلاقی
عدم توجه به مسئولیت اجتماعی، اقداماتی را در سازمان طلب میکند که بعضاً غیراخلاقی است. اینچنین فعالیتهای غیراخلاقی باعث از بین رفتن ارزشهای انسانی مثل محبت، عدالت، دوستی، سخاوت و سایر جنبههای اخلاقی افراد میشود (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۱).
سازمانها همچون سایر افراد و مؤسسات عضوی از جامعه هستند و قبول این عضویت لازمهاش این است که با توجه به مسئولیت فردی هر عضو، اقدامات سازمانی به نحوی انجام گیرد که نظام اخلاقی پابرجا مانده و منافع دیگر اعضاء جامعه حفظ شود، بهعبارتدیگر سازمانها میباید خوشان را به حساسیتهای جامعه و ارزشها و هنجارهای اخلاقی آن متعهد بدانند و اخلاقاً خود را نسبت به عملیاتشان مسئول بدانند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۹).
۲ـ۲۲ـ۱۱ـ برقراری تعادل بین مسئولیت و قدرت سازمان
مسئولیت اجتماعی سازمانها میتواند عاملی برای توازن قدرت باشد. سازمان از قدرت اجتماعی زیادی برخوردار است و این قدرت میتواند روی محیط، مصرفکنندگان، اوضاع جامعه و بسیاری از بخشهای دیگر اجتماعی تأثیر بگذارد؛ بنابراین لازم است که میزان قدرت سازمانها با مقدار مسئولیتشان برابر باشد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۱).
۲ـ۲۲ـ۱۲ـ بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه
مشارکت سازمان در حل مشکلات اجتماعی میتواند کمک زیادی در خلق کیفیت زندگی بهتر افراد باشد. بهعنوانمثال، وقتیکه سازمانها به نیازهای کارکنانشان توجه داشته باشند، بهطور غیرمستقیم روی ثبات خانوادهها و نحوه زندگی آنها تأثیر میگذارند و این تأثیر باعث ایجاد زندگی بهتر برای افراد میگردد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۰).
۲ـ۲۲ـ۱۳ـ نائلشدن سازمان به اهداف و منافع بلندمدت
سازمانی که در جهت بهبود کیفیت زندگی اجتماعش گام برمیدارد، از نتایج اقداماتش بهرهمند میشود و درزمینهای مناسب به فعالیتهای کاریاش ادامه داده، به اهدافش نائل میشود (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۰).
توجه سازمانها به مسئولیت اجتماعی باعث خواهد شد که منافع بلندمدت آنها تضمین شود. حتی وقتیکه هزینههای کوتاهمدت مسئولیت اجتماعی بالاست، نتایج بلندمدت آن مطلوب خواهد بود. منافع بلندمدت نتیجه طبیعی سازمانی با چهره مطلوب خواهد بود که رفتاری مسئولانه از خود نشان دهد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۰).
اگر سازمانها در برخورد با مسائل اجتماعی، تعلل کنند، زمانی فرا میرسد که خود را در حلقه آتش جامعه میبینند؛ و در این صورت دیگر فرصتی برای انجام فعالیتها و نائل شدن به هدفهایشان یعنی تولید کالا و خدمات نخواهند داشت (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۵).
سازمان عاقبت از بهبود کلی جامعه سود بیشتری نصیبش میشود (پیرس و رابینسون به نقل از دیویس، ۱۹۸۹: ۱۴۲ـ۱۴۴).
عمل کردن به مسئولیت اجتماعی ممکن است برای مدیران و سازمانها سخت بیاید ولی هرچه که هست نتیجه سودمندی برای آنها خواهد داشت (رابینز: ۶۲۳ـ۶۲۵).
استراتژی انجام مسئولیت اجتماعی، یک استراتژی بهرهمند از برد دوطرفه است. چراکه سازمان با کمک به حل مشکلات اجتماعی، نهایتاً به خود کمک کرده و با صرف هزینههای کوتاهمدت به منافع بلندمدت نائل گردیده است (دوبرین و همکاران، ۱۹۸۹: ۶۹).
پاسخ مثبت سازمان به ملزومات اخلاقی اجتماعی، با افزایش سود و ارزشافزوده در درازمدت، همراه است (رحمانسرشت، ۱۳۸۵: ۲۱).
کی و پاپکین باور دارند که تجزیهوتحلیل شکستهای شرکتها و مصیبتهای وارده به آنها نشان میدهد که لحاظ اخلاقیات و حساسیتهای اجتماعی درنهایت، در فرایند تصمیم گیری و تدوین استراتژی، موجب افزایش سودآوری شرکت خواهد شد (او ایی سی دی OECD، ۲۰۰۵).
۲ـ۲۲ـ۱۴ـ کاهش دخالتهای دولت
کارل باور دارد که بیتوجهی به مسئولیتهای اجتماعی موجب افزایش دخالت دولت و درنتیجه کاهش کارایی میشود. اگر شرکت داوطلبانه به برخی مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی خود عمل کند، میتواند به سود موردنظر خود دست یابد (هانگر و ویلن، ۱۳۸۴: ۵۱).
سازمان با انجام فعالیتهایی که حاکی از نگرانی اجتماعی سازمان است تا حدودی به خودگردانی میرسد. چنین کنترلهایی که سازمان به خود تحمیل میکند، باعث میشود که دخالتهای دولت کاهش یابد. این مسئله بهنوبه خود، باعث کاهش تعارضات، میان سازمان و نهادهای دولتی میشود (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۱).
اگر سازمانها به مسئولیت اجتماعیشان توجه داشته باشند، از گسترش قوانین و مقررات اقتصادی که دولتها تعیین میکنند، کاسته میشود. قوانین و مقررات، هم آزادی جامعه و هم آزادی بنگاههای اقتصادی را کاهش میدهد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۱).
اگر سازمان از انجام مسئولیت اجتماعیاش شانه خالی کند، بهتدریج قدرت اجتماعیاش کاسته شده، توسط گروههای دیگر تصاحب میشود و یا دولت با بهره گرفتن از ابزارهای قانونی خود نیز فعالیت آن را محدود میکند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۴۲).
۲ـ۲۲ـ۱۵ـ باعث هماهنگشدن سازمانها با تغییر نیازها و توقعات عمومی
چونکه نیازهای عمومی و مالاً انتظارات جامعه از سازمانها تغییر یافته است، سازمانها بایستی مشارکت بیشتری با جامعه داشته باشند. انتظارات جامعه از سازمان بهطور ناباورانهای از دهه ۱۹۶۰ به بعد یکباره افزایش یافته و برای اینکه سازمانها فاصله میان انتظارات جامعه و پاسخدهی خود را کم کنند و خود را با جامعه هماهنگ سازند، لازم است که بر میزان مشارکت اجتماعی خود بیفزایند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۵).
تغییر توقعات عمومی است که باعث مشارکت اجتماعی سازمانها میگردد؛ بنابراین چون انتظارات عمومی تغییر یافته است، از سازمانها انتظار میرود که مشارکت بیشتری در مسائل اجتماعی داشته باشند. تا از این طریق، هم بهتر مورد پذیرش جامعه قرار گیرند و هم در بلندمدت به موفقیت بیشتری نائل شوند (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۷).
۲ـ۲۲ـ ۱۶ـ حفظ منابع محدود
با توجه به محدودیتهای منابع موجود در کره زمین، یک سازمان یا مؤسسه بایستی در حفظ آنها مسئولانه عمل کرده و در استفاده از آنها عاقلانه برخورد نماید. سازمانها بایستی مسئول اعمال امروز خود باشند، چراکه فردا نیز برای ادامه حیات انسانی مهیا و مساعد باشد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۳۹).
احساس مسئولیت اجتماعی در شرکتها میتواند به استفاده مناسبتر از منابع و درنهایت اصلاح الگوی مصرف کمک زیادی کند (احمدیان راد، ۱۳۸۸).
۲ـ۲۲ـ۱۷ـ ایجاد شاخص ارزیابی مدیران
فلسفه امروز مدیریت، مسئولیت در مقابل جامعه و مردم را بخش مهمی از منشور هر سازمان دانسته و توجه به آن ضروری شناخته است. اگر مدیران تاکنون را بر اساس توفیقشان در سودآوری ارزیابی میکردند، ازاینپس آنان را با شاخصی جامعتر از سودآوری مورد سنجش قرار میدهند. مدیران برای آنکه از بوتـﮥ این ارزیابی سرافراز بیرون آیند باید جزءنگری را فراموش کرده و از مرزهای سازمان خود فراتر رفته و مسائل اجتماعی را در نظر داشته باشند (الوانی، ۱۳۸۴: ۳۲۲).
تصمیمگیری سازمان در مورد هدفهایش و سطح مشارکت آن در خصوص مسائل اجتماعی، میتواند معیار خوبی برای ارزیابی عملکرد سازمان ارائه دهد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷: ۱۰۸).
۲ـ۲۳ـ اخلاق و اخلاق کار
اخلاقیات ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با ارزشها دارند و بهعنوان ابزاری نگریسته میشوند که ارزشها را به عمل تبدیل میکنند. اخلاق، مفاهیمی چون: اعتماد، صداقت، درستی، وفای به عهد نسبت به دیگران، عدالت و مساوات و فضائل شهروندی و خدمت به جامعه را در بر میگیرد.
اخلاق کار[۲] به معنی شناخت درست از نادرست در محیط کار و آنگاه انجام درست و ترک نادرست است. اخلاق کار، بهعنوان شاخهای از دانش مدیریت، از زمان پدیدار شدن نهضت مسئولیت اجتماعی در دهه ۱۹۶۰ پدیدار شد. در این دهه جنبشهای آگاهیبخش اجتماعی، انتظارات مردم را از سازمانها بالا برده، آنها را به این نتیجه رسانده بود که سازمانها باید از امکانات وسیع مالی و نفوذ اجتماعی خود برای رفع مشکلات اجتماعی، مثل فقر، خشونت، حفاظت از محیط زیست، تساوی حقوق، بهداشت عمومی و بهبود وضع تحصیلات استفاده کنند. مردم بر این باور بودند که چون شرکتها و مؤسسات با بهره گرفتن از منابع کشور به سود دست مییابند، به کشور بدهکار و مدیون هستند و بایستی برای بهبود اوضاع اجتماعی تلاش کنند. البته انگیزه و توجه شرکت به رعایت مسائل اخلاقی به سال ۱۹۲۳ و برخی نوشتههای مدیریت برمیگردد. یکی از صاحبنظران بر این باور بود که ناممکن است سازمانهای رسمی بتوانند بدون عنصر اخلاقی عمل کنند. رهبری که به اصول اخلاقی عمل نمیکند نفوذ خود را از دست میدهد و نمیتواند برای مدت طولانی دوام آورد.
هسمر (۱۹۹۵) یکی از کاملترین دستهبندیها را از تئوریهای اخلاق اینگونه ارائه میکند:
۱ـ قانون جاویدان[۳]: این دیدگاه که به قانون طلایی نیز مشهور است بدینگونه خلاصه میشود که «با دیگران آنگونه رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند».
۲ـ منفعتگرایی یا تئوری فرجامگرایی[۴]: این دیدگاه منطبق با تعریفی از اخلاق است که توسط جرمی بنتم متفکر بریتانیایی ارائهشده و بر نتایج و فرضیات فردی متمرکز است. بر این اساس، اخلاقی بودن یک رفتار بر اساس میزان مطلوبیت آن بیان میشود؛ یعنی وقتی منافع یک عمل برای جامعه بیشتر از ضررهای آن باشد، آن عمل اخلاقی است.
راهنمای نگارش پایان نامه درباره : بررسی ارتباط بین مسئولیت اجتماعی و تعهد سازمانی در بین ...