عوامل خانوادگی مرتبط با وضعیت تحصیلی (تعریف نظری)
عواملی هستند که معرف وضع اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی خانواده دانشجو است(۴۷).
عوامل خانوادگی مرتبط با وضعیت تحصیلی (تعریف عملی)
منظور محقق از عوامل خانوادگی عواملی مانند وضعیت تاهل والدین، سطح تحصیلات والدین، شغل والدین، میزان درآمد خانواده، وضعیت مسکن، محل سکونت والدین، بیماری والدین، درگیری با مسائل و مشکلات خانوادگی و فوت یکی از بستگان درجه اول در طول تحصیل می باشد که با پرسشنامه سنجیده می شود.
عوامل آموزشی نظری (تعریف نظری)
عبارت از عواملی مانند فراگیر، فراده، برنامه، محیط و تجهیزات آموزشی در دانشگاه است که آموزش نظری را تحت تاثیر قرار می دهد(۴۸).
عوامل آموزشی نظری (تعریف عملی)
در اینجا منظور از عوامل آموزشی، عواملی است که به فراگیر، فراده، محیط و امکانات آموزشی در آموزش نظری دانشگاه مربوط می شود که با پرسشنامه سنجیده می شود.
پیش فرضهای پژوهش
یکی از شاخص های مهم ارزشیابی دانشگاه ها، ارزشیابی عملکرد تحصیلی دانشجویان است(۲).
عملکرد تحصیلی به پیشرفت یا افت تحصیلی دانشجویان اطلاق می شود(۴).
پیشرفت و افت تحصیلی مفاهیمی قابل اندازه گیری بوده و با ابزاری به نام آزمون اندازه گیری می شود(۶).
عوامل فردی، عملکرد یا وضعیت تحصیلی دانشجویان را تحت تاثیر قرار می دهد(۲۶).
یکی از مهمترین عوامل پیش بینی کننده چگونگی سازگاری دانشجویان با محیط های جدید به خصوص دانشگاه، مولفه های مرتبط با خانواده دانشجویان و ارتباطات خانوادگی است(۳۴).
عوامل مرتبط با وضعیت تحصیلی در محیط های مختلف، متفاوت است(۲۰).
عملکرد تحصیلی دانشجویان تحت تاثیر پنج عامل آموزشی فراگیر، فراده، برنامه، تجهیزات و محیط آموزشی است که هر یک دارای ویژگی هایی هستند که برحسب شرایط می توانند در موفقیت و شکست تحصیلی دانشجویان تأثیرات متفاوتی داشته باشند(۲۶،۳۱).
شناسایی صحیح عوامل مرتبط با وضعیت تحصیلی دانشجویان، موجب برنامه ریزی مناسب آموزشی می گردد(۱).
ارزشیابی عملکرد تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی از اهمیت ویژ ه ای (تعیین وضعیت موجود و نقاط قوت و ضعف) برخوردار است(۵).
محدودیت های پژوهش
برخی هیجانات درونی و وضعیت روحی نمونه ها در هنگام تکمیل پرسشنامه که می تواند بر نحوه پاسخگویی به سؤالات پرسشنامه تأثیر بگذارد، جزء محدودیت های خارج از اختیار پژوهشگر بوده است. همچنین عدم بررسی برنامه درسی به علت زیاد شدن تعداد سوالات پرسش نامه و احتمال عدم پاسخگویی دانشجویان به دلیل وقت گیر بودن آن از محدودیت های دیگر این پژوهش به شمار می رود.
چهارچوب پژوهش
چهارچوب این پژوهش پنداشتی و بر اساس مفهوم ارزشیابی با تاکید بر عملکرد تحصیلی و ارزشیابی آن استوار میباشد، در همین راستا ارزشیابی، انواع ارزشیابی، عملکرد تحصیلی، ارزشیابی عملکرد تحصیلی و عوامل مرتبط با آن مورد بحث قرار میگیرند.
با افزایش تقاضا برای تحصیل در آموزش عالی و گسترش روز افزون دانشگاه ها در سطح جهان، کیفیت آموزش عالی، موضوعی بوده که از سوی صاحبنظران مورد سوال واقع شده است. اما از آنجا که تعریف کیفیت در آموزش عالی مبهم می باشد و در میان صاحبنظران اختلاف بسیاری بر سر تعریف آن وجود دارد لذا قضاوت در باره کیفیت بسیار مشکل است(۲). یونسکو، کیفیت در آموزش عالی را مفهومی چند بعدی می داند که به وضعیت نظام دانشگاهی، رسالت آن و یا به شرایط استانداردهای رشته دانشگاهی بستگی دارد. به طور کلی می توان گفت که کیفیت در یک نظام دانشگاهی با خدمات تخصصی در زمینه های مرتبط با اهداف دانشگاه، نتایج پژوهش های انجام شده و عملکرد شغلی دانش آموختگان ارتباط مستقیم دارد(۱). در این راستا ارزشیابی که قضاوت در مورد کیفیت را ممکن و ساختارمند نموده و مستند بودن کیفیت را مقدور می سازد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است(۲). همچنین تدوین و اجرای طرح ها و برنامه های مناسب جهت تحقق اهداف نظام آموزش عالی، کسب اطلاعات از حاصل کار و میزان دستیابی به اهدا ف با بهره گرفتن از ارزشیابی امکان پذیر می باشد(۱، ۳۱) .
ارزشیابی عبارت از تعیین ارزش چیزی یا قضاوت درباره ارزش و اهمیت کیفیت یک پدیده می باشد. این واژه در آموزش طبیعاتاً درصدد قضاوت در مورد میزان مطلوب بودن و ارزش پدیده های آموزشی مانند دانشجو، معلم، نظام آموزشی، برنامه درسی و غیره می باشد. وجه مشترک همه این تعاریف تصمیم گیری است. در واقع ارزشیابی فرایندی است که با ایجاد ملاک های قضاوت، مسئولان و تصمیم گیران را در شقوق مختلف تصمیم گیری ها یاری می دهد(۴۹). در حال حاضر ارزشیابی به عنوان یک فعالیت تخصصی در نظر گرفته می شود که مبنای تصمیم گیری عالمانه در نظام آموزشی و انجام تغییرات ضروری و مبنایی برای اعتبار گذاری موسسات آموزشی می باشد. ارزشیابی یک شیوه شناخته شده برای برنامه ریزان آموزشی می باشد که معمولاً از تمام قسمت های برنامه و پس از اجرای برنامه انجام می شود. هدف این نوع ارزشیابی مشخص ساختن جنبه های قوت و ضعف برنامه های آموزشی اجرا شده به منظور ترمیم بخشی از برنامه یا ارائه برنامه جایگزین و یا تداوم برنامه اجرا شده می باشد(۱). با توجه به اهمیت آموزش و نقش آن در پیشرفت جامعه بایستی برنامه های آموزشی را از نظر میزان دستیابی به اهداف به دقت مورد بررسی قرار داد. دانشگاه ها می توانند با ارزشیابی وضعیت آموزشی، نقاط ضعف و قوت خود را تعیین کرده و راهکارهای مناسب را برای ارتقا کیفیت آموزش انتخاب نمایند(۱). با این حال، تعریف جامع تر از ارزشیابی بدین صورت است که ارزشیابی یک فرایند نظامدار برا ی جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات است به این منظور که تعیین شود آیا اهداف مورد نظر تحقق یافته اند یا در حال تحقق هستند و در صورت تحقق، به چه میزان تحقق یافته اند؟(۵۰). ارزشیابی در آموزش عالی عبارت از گردآوری اطلاعات درباره ویژگی های نظام آموزش عالی به منظور قضاوت در مورد آنها و تصمیم گیری و ارائه راه حل در مورد بهبود و ارتقاء کارایی، اثربخشی و کیفیت آنها است. ورتن[۱۶] و سندرز[۱۷] معتقدند ارزشیابی در آموزش به یک فعالیت رسمی گفته می شود که برای تعیین کیفیت، اثربخشی، یا ارزش یک برنامه، فرآورده، پروژه، فرایند، هدف یا برنامه درسی به اجرا در آید(۵۱). به طور کلی در ارزشیابی آموزشی، کیفیت به صورت تناسب داشتن موضوع مورد ارزشیابی با اهداف مورد نظر تعریف می شود(۴۹).
شناخته شده ترین و مرسوم ترین نقش ارزشیابی آموزشی عبارتند از :
ارزشیابی نتایج عملکرد دانشجویان در همه زمینه ها
ارزشیابی برنامه های درسی از جهات مختلف
ارزشیابی مقررات، مدیریت ساختار و تشکیلات سیستم های آموزشی
نیتکو[۱۸] کیفیت را در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به عنوان دانش، مهارت و توانایی هایی که از دانشجویان پس از آموزش انتظار می رود، تعریف کرده است.(۵۲) علاوه بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان، ارزشیابی آموزشی با موضوع های دیگری نیز سروکار دارد. از جمله آنها می توان عملکرد معلمان و مدیران، روش های آموزشی، برنامه های درسی، دوره های آموزشی، مواد آموزشی، پروژه های آموزشی، گروه های آموزشی و سازمان های آموزشی را نام برد. این گونه ارزشیابی های آموزشی از ارزشیابی پیشرفت تحصیلی که در آن صرفاً موفقیت ها و دستاوردهای یادگیری دانش آموزان و دانشجویان مد نظر است معنی گسترده تری دارند. ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مفهومی بسیار نزدیک به مفهوم سنجش یادگیری است اما ارزشیابی آموزشی در مفهوم کلی آن معنایی بسیار وسیع دارد. از این لحاظ ارزشیابی آموزشی را می توان در گروه های مختلف زیر قرار داد.
- ارزشیابی از دانش آموزان و دانشجویان: منظور از ارزشیابی از دانشجویان و دانش آموزان عمدتاً ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی یا ارزشیابی از میزان یادگیری[۱۹] آنان است. استفاده از نتایج ارزشیابی دانشجویی و دانش آموزی به ویژه نتایج ارزشیابی پیشرفت تحصیلی نه تنها برای قضاوت درباره عملکرد یادگیرندگان بلکه برای داوری درباره اثربخشی کیفیت آموزش و روش ها و مواد آموزشی نیز مفید می باشد. عمده ترین ملاک قضاوت در ارزشیابی آموزشی هدف های آموزشی از پیش تعیین شده هستند. بنابراین ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مهم ترین نوع ارزشیابی آموزشی است که تعیین می کند دانشجویان و دانش آموزان تا چه میزانی به هدف های آموزشی از پیش تعیین شده رسیده اند(۴۹).
- ارزشیابی از برنامه های درسی و مواد آموزشی: ارزشیابی آموزشی گاهی به منظور تعیین اثربخشی برنامه درسی[۲۰] یا مواد آموزشی[۲۱] انجام می شود و شامل ارزشیابی از عواملی مانند روش های آموزشی، کتاب های درسی، مواد دیداری- شنیداری و تدارکات فیزیکی و سازمانی است.(۵۰) در ارزشیابی از برنامه های درسی و مواد آموزشی نیز عمده ترین ملاک، پیشرفت تحصیلی یا میزان یادگیری دانش آموزان و دانشجویان است(۴۹).
- ارزشیابی از پروژه ها و برنامه های آموزشی: علاوه بر برنامه های درسی و مواد آموزشی، پروژه ها[۲۲] و برنامه های[۲۳] آموزشی ویژه نیز مورد ارزشیابی واقع می شوند(۵۰).
- ارزشیابی از دانشگاه: منظور از ارزشیابی از دانشگاه[۲۴] این است ک تعیین شود هدف های پیش بینی شده برای دانشگاه به چه میزانی تحقق یافته اند و نقاط قوت و ضعف آنها کدام اند. یکی از جنبه های مهم ارزشیابی از دانشگاه، برنامه آزمون دانشگاه است. هرچه این برنامه، جامع تر و کامل تر باشد اطلاعات بدست آمده نیز به همان نسبت قابل اعتماد تر و با ارزش تر است. در ارزشیابی از دانشگاه پیشرفت تحصیلی دانشجویان و دانش آموزان مهم ترین بخش برنامه آزمون و منبع کسب اطلاعات است. زیرا هدف عمده هر دانشگاهی، ارتقا پیشرفت تحصیلی دانشجویان و دانش آموزان آن است، همچنین علاوه بر آزمون های متداول پیشرفت تحصیلی و متغیرهای شخصیتی، کاربرد پرسش نامه های مختلف، مصاحبه و مشاهده که از طریق آنها اطلاعات لازم از همه افراد و کارکنان دانشگاه بدست می آیند، ضروری هستند(۴۹).
- ارزشیابی از کارکنان دانشگاه: مقصود از ارزشیابی از کارکنان دانشگاه ارزشیابی از همه کسانی است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم مسئول بازده های آموزشی موسسه آموزشی هستند. این ارزشیابی بیشتر به منظور تعیین میزان اثربخشی یا کارآمدی هیات آموزشی یا اساتید به کار می رود. لذا مهم ترین نوع ارزشیابی از کارکنان دانشگاه، ارزشیابی اساتید است. همچنین سایر افرادی که در بالا بردن سطح یادگیری و سایر جنبه های موفقیت تحصیلی نیز موثرند، مشمول این نوع ارزشیابی هستند.
به طور کلی، ارزشیابی در عرصه تعلیم و تربیت و تدریس به دلایل مختلف واجد اهمیت است. اهمیت ارزشیابی از یکسو ناشی از فوایدی است که برای دانشجویان، اساتید، نظام برنامه درسی، نظام آموزشی عالی و جامعه در بر دارد و از سوی دیگر، به الزام های آموزشی مربوط می شود که ارزشیابی از عملکرد تحصیلی دانشجویان را ضروری می سازد(۵). وضعیت تحصیلی از آن جهت مورد توجه محققان قرار گرفته است که آنچه می تواند یک فرد، خانواده و در نهایت یک کشور را در مسیر پیشرفت قرار دهد، بهره مندی از افرادی است که نه تنها دارای سلامت روانی مناسبی هستند بلکه در سیستم آموزشی، مدرسه و در سطح دانشگاه، تحصیلات خود را با موفقیت پشت سر گذاشته اند(۴۵).
ارزشیابی عملکرد تحصیلی در آموزش عالی دارای اهدافی است که برخی از این اهداف عبارتند از ارائه بازخورد به دانشجویان برای بهبود یادگیری، ترغیب و تشویق دانشجویان، تشخیص نقاط ضعف و قوت یادگیری دانشجویان، کمک به دانشجویان برای توسعه مهارت های خود ارزیابی، ارائه تصویری از آنچه که دانشجو آموخته است تصمیم گیری درباره ارتقا یا عدم ارتقا دانشجو، رتبه بندی دانشجویان، ارائه گواهی به دانشجویان جهت ادامه تحصیل، اعطای مجوز انتخاب درس های بعدی، فراهم کردن بازخورد برای اعضای هیئت علمی، بهبود و بهسازی کیفیت تدریس و شناسایی نقاط ضعف و قوت دوره آموزشی(۵۳). کن[۲۵] و نیوبل[۲۶] معتقدند، اهداف ارزشیابی از عملکرد تحصیلی دانشجویان عبارتند از داوری درباره تسلط بر دانش و مهارتهای بنیادی، تشخیص مشکلات وی، فراهم کردن بازخورد برای دانشجویان، ارزشیابی اثربخشی درس و ایجاد انگیزه مطالعه در آنها و اندازه گیری پیشرفت و موفقیت دانشجو در طی زمان(۳).
همانطور که گفته شد موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان از اهداف اساسی برنامه های آموزشی است(۳۱). از اینرو یکی از انواع مهم ارزشیابی آموزشی، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی است(۵۴). پیشرفت تحصیلی مفهومی قابل اندازه گیری است و با ابزاری به نام آزمون اندازه گیری می شود(۶). ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، فرآیندی منظم برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت یادگیرندگان در رسیدن به اهداف آموزشی است(۵). یکی از اقدامات ضروری در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی سنجش و اندازه گیری عملکرد فراگیران است که جهت انجام این اقدام، نمرات حاصله از آزمون های مختلف به عنوان معیار قابل استفاده می باشند(۷). با فرض روایی قابل قبول امتحانات در سنجش توانایی دانشجویان، نمرات دروس یا دوره های تحصیلی به عنوان معیار تعیین کننده پیشرفت تحصیلی مدنظر قرار خوا هد گرفت(۶، ۷ ، ۸).
در مقابل موفقیت تحصیلی، اغلب اصطلاح افت یا اتلاف نیز مطرح می گردد(۹). در مورد افت تحصیلی تعابیر و تعاریف متفاوتی ارائه شده که وجه مشترک همه آنها، ناتوانی و شکست در انجام و اتمام موفقیت آمیز دوره تحصیلات رسمی است و شامل جنبه های مختلف شکست تحصیلی[۲۷] می باشد(۱۰) که با معیارهای مختلفی نظیر مشروطی، تکرار درس، طولانی شدن مدت تحصیل، اخراج، انصراف، ترک تحصیل و غیره قابل بررسی است(۱۱). افت تحصیلی شامل جنبه های مختلف شکست تحصیلی چون غیبت مکرر از کلاس، ترک تحصیل قبل از موعد مقرر، تکرار پایه تحصیلی، کیفیت نازل تحصیلات و کسب محفوظات به جای معلومات است(۵۵). برخی دیگر، اتلاف در نظام آموزشی را در قالب اتلاف هزینه های جاری، اتلاف سرمایه گذاری های ثابت و اتلاف ناشی از هزینه های تحمیل شده به خانواده ها توضیح می دهند(۵۶). سازمان یونسکو، مفهوم افت تحصیلی را به تکرار پایه، ترک تحصیل زودرس و کاهش کیفیت آموزشی و تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان نسبت می دهد. افت تحصیلی به صورت یکی از مشکلات عمده ی مراکز آموزش عالی کشور در آمده است(۱۹) که نه تنها ممکن است دانشجویان را از نظر روحی دچار مشکل نماید بلکه از نظر پیشرفت تحصیلی آن ها را در معرض خطر محرومیت از تحصیل نیز قرار می دهد، به گونه ای که ممکن است شرایط جبران این مشکل آموزشی برای دانشجو امکان پذیر نشده و نیز موجب خلل در بهره برداری بهینه از اصول علمی برای تربیت نیروی انسانی، منابع انسانی و مالی و همچنین موجب نارضایتی اجتماعی شود. شناخت علل عدم پیشرفت تحصیلی و اتخاذ راهکارهای پیشگیرانه و مداخله ای می تواند کمکی مؤثر در کاهش افت تحصیلی و در نتیجه بهبود وضعیت جسمی، روانی و آموزشی دانشجویان باشد(۲۳).
با وجود اینکه عملکرد تحصیلی و ارزشیابی آن یکی از رویکرد های مهم نظام آموزشی است، اما ضعف هایی در رویه های فعلی آن به چشم می خورد که مراکز آموزش عالی و دانشگاه ها نیز از این ضعف ها مبرا نیستند و محققان به میزان گسترده ای بر شناسایی عوامل پیش بینی کننده وضعیت تحصیلی تاکید می کنند(۳۰).
به طور کلی عملکرد تحصیلی دانشجویان، به عنوان فرایند پیچیده ای در نظر گرفته می شود، که تحت تاثیر متقابل عواملی است که هم در ارتباط با نهاد آموزشی بوده و هم مربوط به فردیت دانشجو است(۲۶). بر همین اساس متخصصین تعلیم و تربیت عوامل مرتبط با عملکرد تحصیلی را به دو دسته عوامل بیرونی (محیطی) مانند: موقعیت یادگیری، جو اجتماعی مدرسه، جو عاطفی کلاس، تاثیر گروه همسالان و غیره و عوامل درونی (فردی) مانند: انگیزه[۲۸] علاقه، نیاز به پیشرفت، کسب موفقیت و غیره تقسیم کرده اند(۲۷). در این مطالعه، ۳ دسته از عوامل مرتبط با وضعیت تحصیلی از قبیل عوامل فردی، عوامل خانوادگی و عوامل آموزشی مورد بررسی قرار خواهد گرفت(شکل ۲-۱).
نگاهی به ادبیات مرتبط با وضعیت تحصیلی دانشجویان، نشان می دهد که عملکرد تحصیلی افراد متأثر از عوامل مختلفی است که یکی از این عوامل، عوامل فردی است(۸). عوامل فردی، عواملی است که مربوط به خود دانشجوست و به شرایط جسمی، ذهنی و رفتاری وی باز می گردد. مانند سن، جنس، وضعیت تاهل، داشتن انگیزه، سلامت جسم و روان، توانایی در مدیریت زمان، انتخاب گروه دوستان و غیره(۲۸). همچنین عواملی هستند که به مشخصات فردی و روانی یک فرد مربوط می شود که شامل ویژگی های فردی افراد است. ویژگی های فردی، مجموعه ای از حالات، کیفیات و مشخصات به خصوصی است که یک فرد را از افراد دیگر متمایز می کند(۴۷). منظور محقق از عوامل فردی در این مطالعه عواملی مانند؛ سن، جنس، وضعیت تاهل، رتبه تولد، تعداد افراد خانواده، نوع دیپلم، معدل کتبی دیپلم، رتبه کشوری در کنکور ورودی، نوع سهمیه قبولی در کنکور ورودی، فاصله اخذ مدرک پیش دانشگاهی تا ورود به دانشگاه، رشته تحصیلی، ترم شاغل به تحصیل، علاقه مندی به رشته تحصیلی، محل سکونت در زمان تحصیل، وضعیت بومی بودن، ابتلا به بیماری، اشتغال به کار حین تحصیل، تعداد ساعات اشتغال به کار در هفته، مسئولیت تامین مالی خانواده، درگیری با مسا ئل عاطفی و روانی در طول تحصیل، داشتن مکان مناسب برای مطالعه، داشتن برنامه منظم جهت مطالعه، سابقه مردودی، تعداد دفعات مردودی، سابقه مشروطی، تعداد دفعات مشروطی و ترم تحصیلی مشروط می باشد. عوامل فردی مرتبط با عملکرد تحصیلی که در اینجا به آن پرداخته شده است به ترتیب شامل؛ جنسیت، عوامل جسمانی، شرایط عاطفی- روانی، برنامه ریزی جهت مطالعه و علاقه به رشته تحصیلی می باشد.
جنسیت : برخی مطالعات نشان داده اند که دختران نسبت به پسران دارای توانایی تحصیلی بهتری هستند. همچنان که برخی گزارش ها موید این مسئله است که میزان مردودی و تکرار پایه در پسران بیش از دختران است. با این حال نکته مهم در این زمینه آن است که جنسیت به خودی خود به عنوان یک متغیر نمی تواند باعث افت و شکست تحصیلی گردد(۵۷).
عوامل جسمانی: دانش آموز یا دانشجویی که دارای قوای جسمانی ضعیف باشند از سلامت عمومی خاص برخوردار نبوده، ممکن است نتوانند به اندازه کافی کوشش و فعالیت داشته باشند. از این رو این دسته از افراد ممکن است به دلیل دارا بودن استعداد ابتلا به انواع بیماری ها از پیشرفت تحصیلی باز بمانند(۵۸).
شرایط عاطفی- روانی: این شرایط را می توان به عنوان اصلی ترین عامل پیشرفت و یا افت تحصیلی دانست. بسیاری از دانش آموزان یا دانشجویان با اینکه از بهره هوشی بالاتر از متوسط و ظرفیت یادگیری قابل ملاحظه ای برخوردارند، اما صرفاً به دلایلی از قبیل فقر عاطفی، انگیزه ناکافی، عدم پشتکار، فقدان اعتماد به نفس، عدم کفایت در ابراز وجود، کم بودن احساس خود ارزشمندی، کم رویی، نداشتن نگرش مثبت و قوی برای زندگی و تعارض روانی و … دچار بی رغبتی تحصیلی شده و نمی توانند وضعیت تحصیلی مطلوبی داشته باشند. این قبیل افراد نیازمند تقویت اعتماد به نفس، بالا بردن انگیزه و شناخت و درمان هستند تا آنجا که در حوزه شناختی آنها نگرش مثبت نسبت به خود و محیط اطراف به وجود آید و انگیزه غنی برای تلاش بیشتر و ظاهر ساختن استعدادهای بالقوه در آنها ایجاد شود(۵۹).
برنامه ریزی جهت مطالعه: هر فردی در زندگی برای انجام کوچکترین فعالیت، نیازمند یک برنامه منظم است. برنامه ریزی معین، طبقه بندی کردن، نظم دادن، به ترتیب انجام دادن، مطالعه و تحقیق، شناخت و آگاهی، بررسی موانع و محدودیت ها، پیش بینی و احتمالات، میزان موفقیت یا شکست، تهیه طرح و نقشه و غیره، داشتن هدف و رعایت ملاک و معیارهای انسانی در متن یک برنامه قرار دارد که به فرد در رسیدن به موفقیت کمک می کند. یکی از دلایل عمده شکست و عدم موفقیت انسان ها در رسیدن به ایده آل ها و اهداف خود در زندگی، عدم برنامه ریزی صحیح است. مراحل برنامه ریزی شامل تعیین وضع موجود، هدف، انتخاب روش، اجرای آزمایشی، اجرا و ارزشیابی است(۵۷). برنامه ریزی حرکتی گام به گام، هوشمندانه و منطقی برای رسیدن به سکوی موفقیت است. برنامه ریزی در افزایش میزان درک و یادگیری بسیار موثر است، به طوری که باعث ایجاد علاقه می شود در حالی که بی برنامگی با روی هم انباشته شدن دروس باعث می شود درس های جدید، خوب آموخته نشده و به مرور زمان احساس عقب ماندگی، ضعیف بودن، بی حوصلگی، تنفر از درس و دلهره و شکست را در فرد ایجاد کند. علاوه بر آن برنامه ریزی، تمرکز حواس را آسان تر کرده، ذهن را برای یادگیری بهتر آماده می کند. مهمتر از طرح برنامه، این است که با شدت و قدرت هر چه تمام تر به آنچه تصمیم گرفته شده و برنامه ریزی شده است، عمل شود و با اشتیاق و علاقه در برابر مزاحمت ها، کشمکش ها و احساسات زودگذر مقاومت کرده و از هر لحظه به خوبی بهره برداری شود. با این حال تهیه برنامه مناسب در وهله اول بدون خطا و اشتباه نخواهد بود و از همین رو به تمرین و آزمایش نیاز دارد. اگر اولین برنامه، عملی نباشد باید در حد امکان تغییر داده شود و با توجه به توانایی های فرد دوباره تهیه شود که در این راستا می توان از معلمان، اساتید، دوستان و والدین نیز یاری خواست. با این حال باید در نظر داشت که آنچه فرد را در اجرای برنامه پیروز می کند، ایمان به اهداف است. اگر در اجرای برنامه با سستی و ضعف برخورد شود، مرور مجدد و عمیق اهداف می تواند کمک کننده باشد به گونه ای که هر اندازه ایمان به هدف و میل به پیشرفت بیشتر باشد، به همان اندازه از برنامه بیشتر سود برده می شود(۵۹).
علاقه به رشته ی تحصیلی از جمله عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی است. بی علاقگی به رشته ی تحصیلی، ممکن است انگیزه ی پیشرفت تحصیلی را کاهش داده و یا از بین ببرد. در نتیجه، افت تحصیلی، پدیده ی مردودی و ترک تحصیل که از مشکلات و آفات هر نظام آموزشی است، بروز می کند(۵۶).
دومین عامل مرتبط با عملکرد تحصیلی، عوامل خانوادگی است(۱۰). خانواده چیزی بیش از مجموعه افرادی است که در یک فضای مادی و روانی بسر می برند(۳۴). خانواده یک نظام اجتماعی و طبیعی است که ویژگی های خاص خود را دارد و نهاد اولیه هر جامعه ای به شمار می رود که کانون ظهور عواطف انسانی و روابط صمیمانه میان افراد است و می توان گفت عملکرد خانواده تاثیر مستقیم و بسزایی بر عملکرد جامعه دارد(۶۰). روانشناسان معتقدند که شخصیت افراد در پنج سال اول زندگی شکل می گیرد. بنابراین خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی می تواند نقش بارزی در عملکرد تحصیلی افراد داشته باشد. در دو دهه اخیر، موضوع تاثیر والدین و خانواده بر وضعیت تحصیلی، انگیزشی، عاطفی و اجتماعی دانشجویان مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته و نتایج حاکی از تاثیر گسترده خانواده در جنبه های مختلف زندگی دانشجویان است(۳۶). بطوریکه یکی از مهمترین عوامل پیش بینی کننده چگونگی سازگاری دانشجویان با محیطهای جدید به خصوص دانشگاه، مولفه های مرتبط با خانواده دانشجویان و ارتباط های خانوادگی است(۳۴). یکی از جنبه های کارآمدی خانواده در عملکرد تحصیلی فرزندان پدیدار می شود. موفقیت یا شکست در وضعیت تحصیلی می تواند ناشی از کارکردهای سالم یا ناسالم خانواده باشد(۳۰). فقر مالی، پایین بودن سطح فرهنگ خانواده، اختلاف و کشمکش در خانواده، میزان کنترل فرد توسط والدین، آداب و رسوم حاکم بر خانواده از عوامل خانوادگی هستند که بطور مستقیم یا غیر مستقیم بر وضعیت تحصیلی اثر می گذارند. والدینی که به آموزش و پرورش، سواد، حسن رفتار و معاشرت اجتماعی و یا هر نوع پیشرفت اجتماعی بی توجه هستند، مسلماً در موفقیت تحصیلی فرزند خود تاثیر منفی خواهند داشت. الگو و نمونه بودن والدین یعنی آنچه واقعاً هستند، نه آنچه تصور می کنند، بیش از هر چیز دیگر در کودکان موثر است(۶۱). برخی تحقیقات به رابطه بین وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده و وضعیت تحصیلی اشاره کرده اند(۶۲). از اینرو می توان نقش خانواده را در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و عاطفی مورد توجه قرار داد(شکل ۲-۱).
این دیدگاه که از سویی ریشه در نظریه های اقتصادی نظام سرمایه داری دارد، در خصوص تبلیغات تجاری و نقش آن در توسعه اقتصادی، نگرشی بسیار مثبت دارد. اصول بنیادین این نگرش عبارت است از: یک. نقش تبلیغات تجاری به عنوان ابزار اطلاع رسانی صنایع برای ارتباط با مصرف کنندگان؛ دو. نقش تبلیغات تجاری در تسریع رقابت آزاد بین تولیدکنندگان و کالاهای مختلف و درنتیجه، افزایش کیفیت تولیدات؛ سه. نقش تبلیغات تجاری در کمک مالی به رسانه های آزاد، مستقل و غیردولتی در جهت ایفای وظایف اطلاع رسانی و آگاهی بخشی خود؛ چهار. نقش در ازدیاد فروش کالا و در نتیجه، افزایش اشتغال؛ پنج. افزایش توان مالی تولیدکنندگان و شکوفایی اقتصاد؛ شش. نقش تبلیغات تجاری در افزایشفروش و درنتیجه، کاهش قیمت تمام شده و افزایش قدرت خرید مصرف کننده و هفت. افزایش قدرت انتخابمصرف کنندگان به علت رقابت شدید تولیدکنندگان )رسولی، ۱۳۸۶: ۵۰ )
دفلور و دنیس دراین باره می نویسند که آگهی های بازرگانی برای کسب وکار و تجارت، همان » نقش بخار برای صنعت را داشته و دارد؛ یعنی تنها نیروی جلوبرنده است و این اصل، بدون هیچ استثنایی امروزه نیز صادق است و انتشار آگهی تجاری نظیر حلّالی برای حسن جریان امور تجاری عمل می کند و برای اقتصاد نوین بازار، پدیده ای لازم و ضروری است(دفلور و دنیس، ۱۳۸۷ ، ۴۲۲-۴۲۳)
جرج استیگلر از معتقدان به این دیدگاه در مقاله ای به این موضوع اشاره می کند که مصرف کنندگان با کسب اطلاعاتی حاصل از تبلیغات می توانند در هزینه های ناشی از اتلاف وقت برای یافتن بهترین کالا صرفه جویی کنند و از آنجا که این اطلاعات به شکلی لذت بخش به خریدار انتقال می یابد، درواقع، کار دشوارِ جستجو را برای خریدار تسهیل می کند و حتی هزینه های ناگزیر برای تشخیص بهترین کالا را برای او کاهش می دهد )پاینده، ۱۳۸۵:(۱۲۵ . اگرچه به این طریق حتی نوعی کیفیت ممتاز و متمایز نیز برای کالا ایجاد و القا می شود که البته مصرف کننده با پیش باور ذهنیِ حاصل از تبلیغات مکرر آن را پذیرفته است، درواقع، شاخصی برای حصول اطمینان از کیفیت متمایز کالا و خدمات ندارد. او تنها به اتکای عادت می خرد و مصرف می کند و باورِ تلقینی حاصل از دریافت و پذیرش آگهی را در خود پایدارتر و تثبیت شده تر می سازد. از سوی دیگر، همین رویکرد که به گونه ای مؤید نظریه ای چون» استفاده و خشنودی« نیز است، زمینه توجه و تا حدودی نگرش مثبت بخشی از نظریه پردازان مکتب مطالعات فرهنگی به تبلیغات تجاری نیز شده است. جان فیسک ۲۸ و طرفداران وی نیز با مطالعه کالا به عنوان عنصری برای کسب اتکای به نفس، و دارنده اطلاعات کالایی را به عنوان عنصری مرجع و مورد عزت و احترام گروه، جزء طرفداران نگرش مثبت به تبلیغات تجاری قرار می گیرند )رسولی، ۱۳۸۶ : ۵۴)
۲ . رویکرد منفی به تبلیغات تجاری
در این دیدگاه که از سویی، مبنای جامعه شناختی و از سویی، مبنای فرهنگی دارد، آگهی های تجاری بیش از آنکه منابع اطلاع رسانی به مردم باشد، عادات مصرفی جدیدی را در خریداران و مصرف کنندگان برمی انگیزد و تقویت می کند. تبلیغات، بیننده و مخاطب را با گزینه های مختلف آشنا نمی سازد بلکه به وی چنین القا می کند که رفع نیازهای انسان تنها با خرید کالا امکان پذیر است و تبلیغ کنندگان به این ترتیب به بازارسازی برای عرضه و فروش بیشتر و درنهایت، کسب سود بیشتر می پردازند. آنان از تبلیغات به منظور دستیابی به این هدف، به صورت ابزاری برای اِعمال اراده خود بر مصرف کنندگان استفاده می کنند. استوارت یوئن یکی از نظریه پردازان این دیدگاه در کتاب خود با عنوان« هدایت کنندگان شعور تبلیغات تجاری و ریشه های اجتماعی فرهنگ مصرفی » استدلال می کند که ضرورت گسترش بازارهای قدیمی و ایجاد بازارهای جدید، توجه تولیدکنندگان دوراندیش را به این موضوع جلب کرد که باید کسب وکار خود را نه فقط بر اساس تولید کالا که همچنین بر اساس ایجاد جامعه ای ازخریداران سامان دهند)پاینده،۱۳۸۵ ۳)این همان جامعه مصرفی از دیدگاه جامعه شناسان است که همواره خود را به منظور ترغیب به مصرف بیشتر در قالب هایی مدرن و متنوع بازتولید می کند. جیمز کَری نیز آگهی را به معنای ترغیب و متقاعد ساختن مصرف کنندگان می داند که به مثابه یک وسیله کنترل اجتماعی عمل می کند(دفلور و دنیس، ۱۳۸۷ :( ۴۲۶ سوت ژالی نیز در کتاب انتقادی خود به نام « رمزگان تبلیغات تجاری »دیدگاه های انتقادی بر مبنای نظریات اقتصاد سیاسی را بررسی می کند )رسولی، ۱۳۸۶ : (۵۹ - ۵۸
وی مصرف را نمادی برای اشاره به عنصر سنجش ناپذیر « قدرت » می داند که تنها از طریق «اندازه و میزان مصرف » تبدیل به عنصری سنجش پذیر می شود. لذا در جامعه سرمایه داری، تعریف عملیاتی قدرت برابر با میزان مصرف یا میزان تملّک اشیاء است؛ هرقدر مصرف و میزان تملّک فرد بیشتر باشد، قدرت وی بیشتر می شود، پس در نتیجه قدرت، تنها یک نماد دارد و آن هم مصرف است. مثال عملی این وضعیت، ساعت رولکس با طلای هجده عیار است که دیگر کارکرد سنجش زمان را ندارد بلکه نشانه ای برای بیان موقعیت، جایگاه و مقام اجتماعی خریدار در نظر مردم است. نومارکسیست ها نیز بر این باورند که تبلیغات تجاری آگاهانه و از طریق فنون پیشرفته روانی، یک رابطه ضروری، یعنی نیاز به مصرف را تبدیل به یک رابطه غیرضروری، یعنی مصرف و ارضاء می کند )رسولی،۱۳۸۶ :۶۳ )
از دیدگاه این منتقدان ، تبلیغات تجاری با علم و آگاهی کامل ، رابطه مصرف و ارضاء را به شکل ها و روش های پیچیده ای رمزگذاری می کند.
۳٫دیدگاه سوم یا آگهی تجاری به منزله گفتمان
این دیدگاه به راست و دروغ بودن اطلاعاتِ ارائه شده در آگهی ها (رویکرد اول( وچگونگی ایجاد میل یا عادت به خرید )رویکرد دوم( کاری ندارد بلکه بیشتر جنبه هایی از آگهی های تجاری را تحلیل می کند که به چگونگی ساخته شدن، رواج یافتن یا به چالش کشیدن ارزش های فرهنگی در جامعه مربوط می شود. در این دیدگاه فرض بر این است که در هر آگهی تجاری، نوعی نظم معنایی برقرار می شود که سلسله مراتبی از ارزش های اجتماعی را منعکس می سازد و یا اشاعه می دهد. درواقع، هر آگهی در حکم تصویری از جامعه ای است که در آن زندگی می کنیم. این تصاویر درمجموع، سیستمی ما و معانی پدیده های روزمره زندگی را « هویتِ » ایدئولوژیک را به وجود می آورد که برایمان تعریف و درک آن ها را آسان تر می کند و نیز لذت ها و امیال غالباً ناخودآگاه ما را به شکلی نمادین باز می نمایاند )پاینده، ۱۳۸۵: ۱۵۲) نتیجه آنکه آگهی های تجاری نوعی گفتمان را می سازد که کارکردی ایدئولوژیک دارد و ابزاری برای ساختن و سامان دادن معانی در زمینه های اجتماعی یا درواقع، حلقه واسطی بین زبان و رفتار اجتماعی است.
انواع تبلیغات بر اساس اهداف
تبلیغات را می توان بر اساس هدف آنها طبقه بندی کرد، بر همین اساس تبلیغات به دسته های زیر طبقه بندی می شود : تبلیغات آگاه کننده و اطلاع دهنده ، تبلیغات ترغیب کننده،تبلیغات یادآوری کننده.
۱-تبلیغات آگاه کننده و اطلاع دهنده
اطلاع رسانی راجع به محصولی جدید، پیشنهاد استفاده جدیدی از محصول، مطلع کردن بازار راجع به تغییری در قیمت، شرح چگونگی کاربرد محصول، توصیف خدمات موجود، تصحیح برداشتهای غلط و رفع شایعات، کاهش نگرانی و ترس مصرف کنندگان از جمله اطلاعاتی است که معمولاً در این گونه از تبلیغات دیده می شود.
این نوع تبلیغات هنگامی که محصول جدیدی به بازار معرفی می شود و هدف ایجاد یک تقاضای اولیه باشد، بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال زمانی که کامپیوترهای شخصی (PC) برای اولین بار به بازار معرفی شده بود، سازندگان مجبور شدند به منظور اطلاع رسانی به کاربران و مردم از مزایای این کامپیوترهای شخصی از طریق تبلیغات اطلاع رسانی کنند.هدف در این نوع تبلیغات اطلاع رسانی به مشتری پیرامون محصول جدید و یا استفاده ی جدیدی از محصول قدیمی است.
۲-تبلیغ ترغیب کننده
ایجاد ترجیح برای یک برند مشخص، تشویق به خرید مارک شرکت به جای مارک خریداری شده، تغییر استنباطهای مشتریان از ویژگیهای محصول، ترغیب مشتریان به امروز خرید کردن به جای فردا خرید کردن از جمله اقداماتی است که در این گونه از تبلیغات صورت می گیرد.
این نوع آگهی زمانی که رقابت افزایش پیدا کرده باشد و هدف ایجاد یک تقاضا در فضای انتخابی باشد، مورد استفاده قرار می گیرد. در این آگهی ها در بسیاری موارد، به طور غیر مستقیم مقایسه ای بین بین محصول شرکت و محصول شرکت دیگر صورت می گیرد و به همین دلیل است که در بعضی مواقع این آگهی ها را تطبیقی یا Comparitive Advertisement می نامند.
در این تبلیغ، verizon wireless شبکه ی گستردهی خود را با گستردگی شبکهی رقیبش AT&T مقایسه کرده است و از این طریق برتری خود بر رقیب را نمایان ساخته است. هدف، در این نوع تبلیغات، ایجاد نوعی برتری در محصول شرکت در مقایسه با محصول رقیب است.
۳-تبلیغات یادآوری کننده
یادآوری این موضوع به مشتریان که محصول ممکن است در آینده ای نزدیک مورد نیازشان باشد از جمله مواردی است که در این گونه تبلیغات دیده می شود. اما به طور معمول این آگهی به یادآوری برند خاصی می پردازد و این شکل از آگهی ها معمولاً به برندها و شرکتهای شناخته شده مربوط می شود و تنها تلاش می کنند بار دیگر این برند و محصول را به یاد مشتری بیاورند.
به عبارتی دیگر، این نوع تبلیغات زمانی که محصولی در منحنی عمر خود در مرحله بلوغ [۱۷]قرار می گیرد و هدف این است که مصرف کنندگان راجع به آن محصول به طور دائم فکر کنند مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال آگهی های پرهزینه کوکاکولا در بازارهای مختلف به این دلیل است که به طور مرتب به مشتریان یادآوری کند هنگام مصرف و نیاز این محصول را فراموش نکنند.هدف، در این نوع تبلیغات، یادآوری کردن به مشتری پیرامون یک محصول بالغ و شناخته شده است.
۲-۹پیشینه تحقیق
الف- تحقیق خارجی
تاکنون تحقیقی برای بررسی تاثیر شاخص های سبک زندگی بر قصد خرید صورت نگرفته است اما پیرامون این موارد تحقیقاتی انجام شده که به بعضی از آنها اشاره می گردد.
کیم یونگ چان در پژوهشی با عنوان تبلیغات، فرهنگ مصرف،فرهنگهای جوانی وتکنولوژی رسانه ای رویکرد فرهنگی تاریخی به موسسه MTV را مورد بررسی قرار داده است. وی به طور خاص بر تکامل MTV به عنوان یک رسانه تبلیغاتی که بر سبک زندگی نسل جوان تاثیر گذاشته ،متمرکز شده است( یانگچن،۲۴۹:۲۰۰۱)
از آنجا که توجه به خانواده به عنوان یکی از محورهای ذیل شاخص هویت در این تحقیق مطرح است، باید گفت که محققان و صاحب نظران زیادی ازقبیل: ویلیام لوید وارنر، ون هوتن، گردن، سگالن، سولومون برنقش خانواده درسبک زندگی تأکید داشتهاند؛ به گونهای که یکی ازاین محققان به نام ون هوتن ضمن توجه به شاخص خانواده و زن، درخصوص ارتباط با فرزندان و ضوابط و روشهای تربیت کودک نیز توجه نموده و یا لیبرسون نیز شاخص نام گذاری فرزندان را درنوع سبک زندگی مؤثر دانسته است.
ب- تحقیق داخلی
تاکنون تحقیقات گسترده ای درباره پیامهای بازرگانی و پیامد های آن در ایران و سایر کشورها؛ صورت گرفته است(بروجردی، ۱۳۷۹ ؛ شا ه حسینی ، ۱۳۸۲ ؛ پورنوروز، ۱۳۷۷ ؛ منصور ی فر ، ۱۳۸۲؛رسولی۲ / ۱۳۸۲ ؛ پاکروان، ۱۳۷۹ ؛ آقا کیانت، ۱۳۷۶ ؛ جی گانال و دیگران، ۱۹۹۸ ؛ فور نهام، ۱۹۹۷؛ القزار، ۲۰۰۴ ؛ براون، ۱۹۹۸ ؛ جی و دیگران، ۲۰۰۱ ؛ تیلور و دیگران:۱۹۹۷)
در تحقیقی توسط ربانی و رستگار(۱۳۸۷) تحت عنوان« جوان ،سبک زندگی وفرهنگ مصرفی» سبک زندگی جوانان از نظر متغیرهای فرهنگی –اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد.
در مقالهای تحت عنوان« بررسی اثربخشی تبلیغات بازرگانی تلویزیون بین شهروندان تهرانی» در شهریورماه ۱۳۸۹، توسط محمدرضا رسولی و کامران کیان منش، به نوعی با وقوف به اینکه تبلیغات ، خود مروج نوعی از سبک زندگی میباشد، به بررسی تبلیغات تجاری تلویزیونی مطلوب از دیدگاه مخاطبین پرداختهاند.
با مروری بر نظریه های سبک زندگی، فاضلی در کتاب «مصرف و سبک زندگی »معتقد است در سنجش سبکهای زندگی توسط پژوهشگران مختلف، شاخصهای متنوعی به کار رفته است. وی این شاخصها را به شرح زیر طبقه بندی کرده است: ۱مصرف فرهنگی، ۲فعالیتهای فراغت،. ۳ شاخص های پراکنده که شامل مدیریت بدن، الگوهای خرید، نامگذاری کودکان، رفتار خانوادگی، و الگوی مصرف غذا می شود(فاضلی،۱۳۸۲ : ۲۸-۱۲۷)
وحید شالچی در مقالهای تحت عنوان« سبک زندگی جوانان کافی شاپ» هر چند تنها به قشری از جوانان، آن هم افرادی که معمولاً بخشی از اوقاتشان را در کافی شاپ میگذرانند، می پردازد؛ اما توجه به آن تا حدی نمایانگر نوعی از رفتارهای موجود در جامعه ماست. وی در این مقاله، به مقوله هنجارهای انتخاب پوشاک می پردازد و نتایج تحقیق خود را بدین گونه ارائه میدهد:
یکی از عناصر مهم سبک زندگی، سلیقه و هنجارهای مصرف است. نتایج این پژوهش نشان۳۲٫۷ درصد جوانان کافی شاپ مطابق مد بودن را یکی از دو اولویت خود در انتخاب لباس می دانند. ۵۳٫۸ درصد این جوانان زیبایی و رنگ لباس را یکی از دو اولویت اول خود برای انتخاب لباس می دانند. در مقابل تنها ۱٫۳درصد جوانان کافی شاپ ارزانی را جزو اولویت های خود در انتخاب لباس ذکر می کنند. مارک لباس نیز برای ۲۵٫۶درصد ایشان یکی از دو عامل مهم در انتخاب لباس است. ۴۳٫۵ درصد جوانان کافی شاپ تک بودن لباس را به منزله یکی از دو اولویت مهم خود ذکر می کنند و تنها ۵٫۸ درصد مقتضیات فرهنگی کشور را در انتخاب لباس مهم دانستها ند و ۲۶٫۷ درصد نیز دوام لباس را عامل مهمی در انتخاب لباس خود می دانند.
در پرسش دیگری از جوانان کافی شاپ پرسیده شده است که کدام دو ویژگی لباس در انتخاب شما کمترین اهمیت را دارد، ۳٫۶ درصد ذکر کردها ند که زیبایی لباس بی اهمیت است، ۴۰٫۸ درصد ارزانی لباس و مناسب بودن قیمت را بی اهمیت دانستها ند و ۲۶٫۵ درصد نیز مارک دار بودن لباس را و ۱۷٫۹ درصد نیز تک بودن لباس را بی اهمیت دانستها ند، اما کمترین اهمیت درانتخاب لباس را مقتضیات فرهنگی کشور داشته است: بیش از ۵۶ درصد جوانان کافی شاپ این عامل را بی اهمیت می دانند. حدود ۷۰ درصد جوانان کافی شاپ به روز بودن کفش، ساعت و گوشی تلفن همراه را به میزان زیاد و خیلی زیادی با اهمیت می دانند و تنها ۵٫۸ درصد گفتهاندکه به روز بودن کالاهای مصرفی فوق اهمیتی ندارد.سنجش نگرش جوانان کافی شاپ نشان می دهد که حدود ۸۵ درصد جوانان کافی شاپ گسترش توجه به مد و زیبایی اندام در جامعه را نشانه انحطاط فرهنگی نمی دانند. در سبک زندگی جوانان کافی شاپ « مارک » دارای اهمیت زیادی است. اطلاعات از مد نیز بخشی از اطلاعات ضروری در این سبک زندگی است.
محمدرضا رسولی در بخشی از مقاله خود تحت عنوان« بررسی مولفههای سبک زندگی در تبلیغات تجاری تلویزیون» این گونه مطرح می کند که آیا تبلیغات تجاری، سبک زندگی مدرن را بیش از سبک زندگی سنتی( دینی) نمایش میدهد. همچنین اینکه بین سبک زندگی مدرن و تبلیغات رابطه وجود دارد و در سبک زندگی مدرن، تبلیغات برای کالاهای پوشاکی بیشتر از سایر کالاها صورت گرفته است(رسولی، ۷۵:۱۳۸۳)
همچنین رسولی معتقد است، بحث سوق داده شدن مخاطبان به سمت خرید محصولات از طریق تبلیغات، هرچند مطابق با نیاز واقعی آنها نیز نباشد، بیشتر مختص جوامع سرمایهداری می داند و اثرات آن را در ایران، کمتر میبیند و معتقد است که مخاطبان دوست دارندکه تبلیغات جنبه اطلاع دهندگی داشته باشد.
فرجی و حمیدی در مقالهای تحت عنوان«سبک زندگی و پوشش زنان در تهران»، نتایج تحقیق خود را این گونه بیان می کنند: در جوامع امروزی کارکردهای ساده و اولیه لباس کمرنگ شده و درعوض کارکردهای پیچیدهتری مانند خلق هویت و ایجاد تمایز و سبک زندگی برای آن متصور است. جامعه کنونی ایران در فرایند پیچیده جهانی شدن قرار گرفته و نمیتواند راهی کاملاً جداگانه در پیش گیرد. اما از سویی توجه به این نکته هم مهم است که این جامعه میخواهد خصایل بومی، فرهنگی و دینی خود را به فرآیندهایی جهانی تحمیل کند و درصدد نوعی تلفیق میان این دو امر است. علیرغم قدرت بیپایانی که برای فرآیندهایی این چنینی تصور میشود، هنوز هم میتوان شاهد حضور گروه ها و اقشاری بود که بیشتر به استفاده از کارکردهای طبیعی لباس گرایش دارند و چندان در پی تمایزیابی برنمیآیند.
سید علی موسوی در پایان نامه خود تحت عنوان« بررسی سبک های تصمیم گیری مصرف کننده در خصوص خرید پوشاک در شهر تهران» به توضیح سبک های تصمیم گیری مصرف کننده می پردازد:
کمال گرایی: به تمایل و قصد مصرف کننده به جستجو برای محصولات با کیفیت اشاره دارد. از مصرف کنندگان با این نوع سبک انتظار می رود تا با دقت نظر و عقلائی تر خرید کنند.
لذت گرایی : مصرف کنندگان لذت گرا، از جستجو برای انتخاب محصولات و خرید کردن لذت میبرند.
سردرگمی : مصرف کنندگانی که در تصمیم گیری خرید سردرگم هستند با انبوهی از اطلاعات از بازار مواجه هستند. آنها اغلب در تصمیم گیری خرید مشکل دارند، زیرا قادر نیستند اطلاعات موجود در خصوص حجم زیاد اطلاعات از محصولات و برندها و همچنین گزینه های موجود در بازار را تجزیه و تحلیل و مدیریت کنند.
مد گرایی : مصرف کنندگان مد گرا، بیشتر به دنبال ویژگی های به روز بودن و تازگی محصولات هستند. آنها سبک های مد روز را دوست داشته و به دنبال کسب هیجان و لذت از خرید کالاهای جدید هستند.
تکانشگری : مصرف کنندگان تکانشگر، مصرف کنندگانی بی توجه و تکانشگر هستند که در هنگام خرید برنامه ریزی نداشته و دقت لازم را به خرج نمی دهند. آنها توجه کمتری به قیمت و ارزش پولی که می پردازند نشان می دهند. این افراد به احتمال بیشتری بعد از خرید خود دچار پشیمانی می شوند، چراکه اغلب تصمیم به خرید آنی و بدون توجه و تفکر قبلی می گیرند.
ارزش گرایی : مصرف کنندگانی که سبک تصمیم گیری آنها ارزش گرایی است، عمدتاً به دنبال قیمت های پائین تر هستند. این افراد خریدارانی مقایسه گر هستند و اغلب هدف آنها به دست آوردن بیشترین ارزش ممکن در عوض پولی که می پردازند می باشد.
:H0 بین پاسخگویی و رضایتمندی بیمه گذاران بیمه ایران رابطه وجود ندارد.
:H1 بین پاسخگویی و رضایتمندی بیمه گذاران بیمه ایران رابطه وجود دارد.
این فرضیه به صورت زیر در قالب فرضیۀ آماری تعریف می شود:
که در آن بیانگر ضریب همبستگی بین دو متغیر پاسخگویی و رضایتمندی بیمه گذاران می باشد. چنانچه فرض صفر رد شود، فرضیه تحقیق تأیید می شود.
H0: 0
H1: 0
جدول ۴-۱۲: نتایج آزمون فرضیۀ ششم
آزمون همبستگی پیرسون | ||||
عامل | شاخص آماری همبستگی پیرسون | عدد معنی داری | تعداد | نتیجه آزمون |
فرضیه ششم (پاسخگویی) | ۵۷۰/۰+ | ۰۰۰/۰ | ۲۲۶ | وجود ارتباط معناداری |
متغیر وابسته: رضایت بیمه گذاران
تحلیل توصیفی:
با توجه به آنکه مقدار احتمال (عدد معنی داری)، بین متغیر پاسخگویی و رضایتمندی بیمه گذاران، کوچکتر از ۵% می باشد، پس بین پاسخگویی و رضایتمندی بیمه گذاران از نظر آماری رابطه معنی داری وجود دارد. اینکه نوع رابطه بین این دو متغیر مستقیم یا عکس می باشد، بستگی به مثبت یا منفی بودن ضریب همبستگی دارد که به دلیل مثبت بودن آن می توان نتیجه گرفت که با اطمینان بالای ۹۵% فرض H1 مورد تأیید قرار گرفته و رابطۀ مستقیمی بین پاسخگویی و رضایتمندی بیمه گذاران شرکت بیمه ایران وجود دارد. و این یعنی اینکه احتمالاً با افزایش پاسخگویی در فروش الکترونیکی، رضایتمندی بیمه گذاران شرکت بیمه ایران نیز افزایش می یابد. بنابراین بین پاسخگویی و رضایتمندی بیمه گذاران بیمه ایران رابطۀ مستقیم و مثبتی وجود دارد.
۴-۷ بخش چهارم؛ نتایج برآورد مدل پژوهش
با توجه به اینکه متغیر مستقل پژوهش از روایی و پایایی لازم برخوردار است، بنابراین می توان به بررسی رابطۀ بین متغیر مستقل «فروش الکترونیکی» و متغیر وابسته «رضایت مشتریان» بپردازیم. نمودار (۴-۱) اعداد معنی داری مدل ساختاری را نشان می دهد. همان طور که در نمودار (۴-۱) مشخص است ارتباط میان متغیر مستقل «فروش الکترونیکی» و متغیر وابسته «رضایت مشتریان» در سطح اطمینان ۹۵% (P < 0.005) معنی دار است. از این رو نتیجه گرفته می شود که بین فروش الکترونیکی محصولات بیمه ای و رضایتمندی بیمه گذاران بیمه ایران رابطه معنی داری وجود دارد. مقدار ضرایب همبستگی نیز گویای این مطلب است که داده ها و مدل از برازش خوبی برخوردارند.
اطمینان
سهولت استفاده
کیفیت اطلاعاتی
فروش الکترونیکی
زمان واکنش
کیفیت وب سایت
پاسخگویی
۶۷۵/۰
۸۳۱/۰
۶۴۴/۰
۵۹۸/۰
۸۴۱/۰
۵۷۰/۰
رضایت بیمه گذاران
۶۵۸/۰
شکل ۴-۱: نتایج برآورد مدل پژوهش
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱ مقدمه
هر پژوهشی با هدف دستیابی به نتایجی جهت افزایش آگاهی و یا کمک به تصمیم گیری در مورد مسأله ای خاص، صورت می گیرد و ارزش آن به میزان کمکی بستگی دارد که در این راستا به پژوهشگر یا تصمیم گیرنده کمک می کند.
مدیریت
۷۴۵/۰
۳۸۳/۴
۱۲۲
۰۰۰/۰
شکل ۴-۴: بررسی ابعاد فناوری اطلاعات و ارتباطات در سازمانهای (قوی و متوسط)
و همچنین ملاحظه می شود از مقایسه سازمانهای دارای قوی و متوسط در فناوری اطلاعات و ارتباطات میتوان استنباط نمود که اختلاف میانگین در ابعاد مدیریت و اینترنت نسبت به بقیه ابعاد بیشتر میباشد.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱- مقدمه
در این فصل با توجه به نتایج بدست آمده در فصل چهارم اقدام به بررسی اهداف پژوهش پرداخته خواهد شد. نخست به بیان نتیجه گیری کلی در زمینه موضوع تحقیق اقدام گشته، پس از آن پیشنهادهایی عملی برای سازمانها و پیشنهادهایی برای محققین به منظور بررسی دیگر زوایای ارتباطات بین سازمانی ارائه گردیده است و در نهایت به محدودیتهایی پژوهش حاضر نیز پرداخته خواهد شد.
۵-۲- نتیجه گیری
سازمانها یکی از ارکان اصلی دنیای امروز را تشکیل می دهند که برای پاسخگویی به مطالبات افراد و سازگاری با جهان اطراف، نیاز به تغییرات ساختاری دارند؛ تغییراتی که به دلیل پیچیدگی، در یک بعد امکان پذیر نبوده و باید ابعاد مختلفی داشته باشند. یکی از ابعاد توسعه پذیری سازمانها جهت پاسخگویی به نیازهای جدید، روابط بین سازمانها می باشد.
وجود سازمان وابسته به ارتباطات است و هر مدیری معمولا بیشتر وقت خود را صرف برقرار کردن ارتباط میکند. برای ایجاد هماهنگی بین عناصر مادی و انسانی سازمان به صورت یک شبکه کارآمد و موثر، برقراری ارتباطات مطلوب ضروری است، زیرا وقتی ارتباطات برقرار نشود، فعالیت سازمان متوقف میشود و در واقع میتوان گفت که مدیریت کارساز به برقراری ارتباطات موثر بستگی دارد. اکثر مواردی که مدیران و سازمان ها برای حفظ یکپارچگی سازمان، مدیریت، ایجاد خلاقیت، برآورده کردن انتظارات و انجام تعهدات نیاز دارند وابسته به ایجاد یک ارتباط موثر و مناسب در سازمان است.
وجود ارتباطات مؤثر و صحیح، همواره یکی از عوامل مهم توفیق در سازمان برشمرده شده است. که اگر ارتباطات صحیح در سازمان برقرار نباشد، گردش امور مختل می شود. ارتباطات در سازمان از چنان اهمیتی برخوردار است که میتوان نخستین وظیفه مدیران را توسعه و تقویت ارتباطات دانست.
فناوری اطلاعات و ارتباطات، سازمانها را از راههای مختلفی تحت تأثیر قرار میدهد. به طور خلاصه، مهارت های مورد نیاز افراد را دگرگون می کند، شغلها و راههای انجام آنها را تغییر میدهد، ارتباط بین افراد و بخشهای مختلف در درون سازمان را دگرگون می کند و ممکن است برخی از ارتباطات خارج از سازمان با مشتریان و تأمینکنندگان را تحت تأثیر قرار دهد. به حتم فناوری یک فاکتور اصلی در تعیین نوع اطلاعات قابل دسترس مدیریت و چگونگی استفاده از اطلاعات و در نتیجه چگونگی اداره سازمان میباشد.
امروزه سیستمهای اداری، سیستمهای بین المللی هستند که وظیفه اصلی آنها، ایجاد ارتباط و بهبود ارتباطات است. ارتباطات رمز بقای سازمانها و تداوم فعالیتهاست که به فناوری اطلاعات وابستگی بسیاری دارد.
فناوری اطلاعات مربوط به سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر برای پردازش، ذخیرهسازی و انتقال اطلاعات میباشد و موجب ایجاد دگرگونی و تحول در سازمان خواهد شد و بر ساختار سازمان نیز تأثیر خواهد داشت. فناوری، ارتباطات سازمانها با مشتریان، تأمینکنندگان و همکاران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و سازمانها به وسیله فناوری با یکدیگر همکاری می کنند. بنابراین با توجه به اینکه هدف این پژوهش تدوین راهکارهای بهبود ارتباطات بین سازمانی با تمرکز بر فناوری اطلاعات و ارتباطات در دستگاههای اجرایی شهرستان هندیجان است در این بخش نتایج بررسی اهداف پژوهش مطرح می شود.
۵-۲-۱- وضعیت ارتباطات بین سازمانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات در دستگاههای اجرایی شهرستان هندیجان
براساس نتایجی که در فصل چهارم به آن اشاره شد، ارتباطات بین سازمانی در دستگاههای اجرایی شهرستان هندیجان در سطح متوسط قرار دارد و از سوی سازمانها مورد توجه نیست و پرورش و رشد آن نادیده قرار میگیرد، و از آنجا که ارتباطات بین سازمانی در عصر امروز برای اثربخشی سازمانها بسیار حائز اهمیت است بنابراین باید اقدامات لازم برای بهبود آن در راستای فناوری اطلاعات و ارتباطات انجام گردد. تحلیلها نشان میدهد میانگین سطح بعد مسئولیت شخصی نسبت به دیگر ابعاد پائینتر است، بنابراین باید اقدامات لازم در راستای این بعد بیشتر از ابعاد دیگر مورد توجه قرار بگیرد. برای جلوگیری از هدر رفتن زمان توان و نیروی انسانی در سازمانها امروز باید با اطلاع رسانی جوامع مدیریتها و سطوح کارشناسی را در تصمیم سازی یاری کرد و بستر اصلی تسهیل ارتباطات را فراهم ساخت.
این نتایج همچنین نشان میدهد که وضعیت فناوری اطلاعات و ارتباطات در دستگاههای اجرایی شهرستان هندیجان در سطح نامطلوبی قرار دارد. تحلیلها نشان میدهد، میانگین سطح ابعاد اینترنت و کاربران نسبت به دیگر ابعاد پائینتر است. با توجه به اینکه اولین و بزرگترین عامل فناوری که در سازمانها تغییر ایجاد کرده و خواهد کرد، اینترنت است. اینترنت با تغییر اساسی روش عملکرد، سازمانها را متحول می کند. بنابراین باید اقدامات لازم برای بهبود این عامل مهم و همینطور برای ارتقاء کاربران انجام
گردد.
فناوری اطلاعات در توسعه مهارت حرفهای، کمک به نهادینه شدن تغییر و نوآوری، تقویت مهارت ادراکی، تقویت مهارت تصمیم گیری، به وجود آوردن روحیه پژوهشی در کارکنان و کمک به شکل گیری تفکر استاندارد، نقش مؤثری دارد و می تواند موجب ایجاد توسعه انسانی متوازن و چندجانبه گردد.
امید است بتوانیم با توجه به شتاب سریع تحولات فناوری اطلاعات و ارتباطات از یک سو و آهنگ سریع تحولات محیطی از سوی دیگر، تأخیر بیش از حد در این زمینه را به صلاح سازمانها، سیستمها و جامعه بازسازی کنیم و فراموش نکنیم: بهرهگیری بهینه از نیروی انسانی به کمک فناوریهای جدید و ارتقاء کارایی می تواند نقش تعیین کننده ای در تحقق هدفهای سازمان داشته باشد.
۵-۲-۲- رابطه ارتباطات بین سازمانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات
همانطور که در فصل چهارم پژوهش اشاره شد، رابطه میان ارتباطات بین سازمانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد تأیید قرار میگیرد و این دو متغیر دارای ارتباطی مستقیم هستند.
بر طبق نتایج فصل چهارم درجه همبستگی میان ارتباطات بین سازمانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات با توجه به همبستگی اسپیرمن (۷۵۸/۰) و با توجه به همبستگی پیرسون (۸۰۶/۰) میباشد. بر این اساس میان ارتباطات بین سازمانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات رابطه قوی و معناداری وجود دارد.
با توجه به مقایسه نتایج پژوهش با تحقیقات پیشین میتوان بیان کرد که هر یک از پژوهشها ابعاد مختلفی از ارتباطات بین سازمانی را بررسی کرده اند. به عنوان مثال پژوهشی که توسط آذر و همکاران در سال ۱۳۸۶ به هدف طراحی مدلی مبتنی بر شبیه سازی جهت بررسی و تحلیل ارتباطات بین سازمانی صورت گرفته نشان میدهد که ارتباطات بین سازمانی با نگرش فرایندی، شناسایی و مستندسازی شده و از لحاظ حجم زمان، نیروی انسانی درگیر، شبکه وابستگی متقابل و تصمیم گیریها مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرند.
در پژوهش دیگر که توسط تیموری و همکاران در سال ۱۳۸۸ انجام شد ارتباط عوامل رابطهای با یکدیگر و تأثیر آنها روی چگونگی شکل گیری ساختار مشارکتی پرداختهاند. بر این اساس، تغییر متغیرهای عملیاتی مرتبط با متغیرهای قدرت، ادراک خطرپذیری، کنترل و اعتماد به عنوان متغیرهای رابطهای، تأثیر این متغیرها روی یکدیگر و روی نحوه شکل گیری ساختارهای مشارکتی بررسی شده است.
در سال۱۳۸۸ آقاجانی و همکاران، پژوهشی با عنوان تعامل بین هماهنگی بین سازمانی با تکنولوژی اطلاعات وارتباطات را بررسی نمودند. بر این اساس ضمن تعریف ساختارهای هماهنگی بین سازمانی، اثر تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات بر آن نشان داده شده و تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک نیروی سوق دهنده در جهت ایجاد هماهنگی بین سازمانی در نظرگرفته شده است.
همچنین در سال۱۳۸۰ اوتارخانی، پژوهشی با عنوان تأثیر فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی بر ارتباطات سازمانی را بررسی نمود. نتایج تحقیقات توصیفی انجام شده بر روی مدیران ستادی بانک ملی ایران و دانشگاه تهران بیانگر تأثیرات به کارگیری فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی ارتباطات سازمانی آنها بوده است که عبارتند از:
فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی موجب تسهیل برقراری ارتباطات در بانک ملی شده است.
فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی موجب افزایش حجم اطلاعات مبادله شده در بانک ملی با توجه به شاخص صحت، دقت و به موقع بودن شده است.
فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی موجب کاهش ارتباطات غیررسمی در بانک ملی شده است.
سندرس در سال ۲۰۰۷ در یک مطالعه تجربی تاثیر کسب و کار الکترونیکی در همکاری سازمانی و عملکرد را مورد بررسی قرار داد. همکاری سازمانی و اشتراک گذاری اطلاعات، به نوبه خود، انتظار میرود باعث بهبود عملکرد سازمانی گردد. مدلی با بهره گرفتن از داده های تجربی از رابطه کسب و کار الکترونیکی، همکاری سازمانی و عملکرد پیشنهاد شد. یافته ها نشان میدهد که استفاده از کسب و کار الکترونیک اثرات مستقیم و غیر مستقیم در عملکرد و همکاری سازمانی دارد. این یافته ها پیچیدگی همکاری سازمانی، بر اهمیت برای سازمانها در ترویج همکاری داخلی، و سرمایه گذاری در فن آوری اطلاعات را تسهیل میکنند.
بنابراین در پژوهش حاضر نتایج نشان میدهد که میان ارتباطات بین سازمانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات رابطه قوی و معناداری وجود دارد. و ده بعد از اصول بنیادین همکاری بین سازمانی ارائه شده است و وضعیت هر یک از ابعاد در سازمانها مورد بررسی قرار گرفته است تا به عنوان مبنایی برای بهبود اثربخشی روابط بین سازمانی در میان سازمانها باشد.
۵-۲-۳- ارائه راهکارهایی به منظور بهبود ابعاد ارتباطات بین سازمانی و ابعاد فناوری اطلاعات و ارتباطات در دستگاههای اجرایی شهرستان هندیجان
با توجه به نتایج بدست آمده در فصل چهارم به منظور ارائه راهکارهایی برای بهبود ارتباطات بین سازمانی با تمرکز بر فناوری اطلاعات و ارتباطات اختلاف میانگین، بین سازمانهای دارای بیشترین و کمترین ارتباطات بین سازمانی و همچنین سازمانهای دارای بیشترین و کمترین فناوری اطلاعات و ارتباطات مشخص گردید.
همانطور که ملاحظه می شود از مقایسه سازمانهای دارای بیشترین و کمترین ارتباطات بین سازمانی میتوان استنباط کرد که اختلاف میانگین در ابعاد مدیریت مبادلات و توازن همگرایی و واگرایی نسبت به بقیه ابعاد بیشتر میب
اشد و از مقایسه سازمانهای دارای بیشترین و کمترین فناوری اطلاعات و ارتباطات میتوان استنباط نمود که اختلاف میانگین در ابعاد مدیریت و کاربران و اینترنت نسبت به بقیه ابعاد بیشتر میباشد.
با توجه به نتایج، راهکارهایی به منظور بهبود ابعاد ارتباطات بین سازمانی ارائه میگردد:
راهکارهایی به منظور بهبود مدیریت مبادلات در سازمانها:
سازمانها باید اطمینان و فرآیندهای منظم را برای تصمیمات پیچیده در موقعیت جدید، فراهم آورند.
گروههای تصمیم گیری در سازمانها باید درک مشترکی در مورد استفاده از مبادلات در همکاری بین سازمانی داشته باشند.
کمال اخلاقی[۶۰]
انسان دارای دو دسته از صفات و اخلاقیات است. یک دسته که میتوان آنها را «غرایز حیاتی» نام نهاد که برای ادامه حیات ضرورت دارند و در تمام افراد دیده میشوند. افراط و تفریط در این قسمت سبب بروز ناکارآمدی در انسان میگردد. مثلاً علاقه به خود، علاقه به فرزند، حس انتقام، حس ترس، غریزه شهوت و غضب نمونه هایی از همان صفات حیاتی است که برای حیات انسان لازم است، اما به شرط اینکه در حد اعتدال باشد. و اگر انسان به خودش علاقه نداشته باشد از خطرات بیم نخواهد داشت و بی پروا خود را در معرض انواع خطرها قرار می دهد و جان خود را دستخوش فنا و نابودی میکند و از طرفی اگر علاقه او به خود در جهت افراط و اقع شود و همه چیز را برای خود نخواهد مسلم است که این هم مایه بدبختی و هلاکت او است، افراد متهور و نترس غالباً عمر خود را به پایان نمیرسانند و افراد ترسو هم از عمر خود بهرهمند نمیشوند و از فعالیتهای مثبت اجتماعی محرومند. اشخاص غضبناک انسانهای غیر قابل اعتماد و معمولاً بیارزش از آب در میآیند و در مقابل افراد خونسرد هم ناقصند زیرا در صحنه مبارزات اجتماعی قادر به دفاع از حقوق مسلم خود نیستند (خسروی و علیزادهصحرایی، ۱۳۸۸).
بنابراین هر یک از این غرائز حدی است که اگر از آن حد و اندازه تجاوز کنند موجب زیان انسان می گردد و فقط در صورت اعتدال صفات مزبور بشر می تواند از آنها بهرهمند شود و از این نظر «کامل» میگردد.
دسته دوم صفاتی هستند که میتوان آنها را روحیات عالی انسان نامید. این دسته از صفات حد و اندازه معینی ندارند و هر قدر زیادتر باشد، باعث کمال بیشتر انسان خواهند بود. صفات عدالت، حق دوستی، حقطلبی، وظیفهشناسی را می توان در این دسته نام برد. هر فردی که از این صفات سهم بیشتری دارد کاملتر است.
این طور نتیجه میگیریم که ایجاد تکامل اخلاقی در انسان به تعدیل تعدیل غرائز حیاتی و پرورش روحیات عالی انسانی مربوط است. دین صحیح ضامن تکامل اخلاقی انسان است، زیرا روشن است که اولین شرط تعدیل غرائز از قبیل خودخواهی و شهوت و خشم احساس یک مسئولیت درونی و باطنی است که در همه جا حالات و افکار و رفتار انسان را کنترل کند، سرچشمه این احساس مسئولیت فقط ایمان است
کمال عملی[۶۱]
کمال عملی انسان ناشی از کمال اخلاقی او است، زیرا عمل همان انعکاس و پرتو اخلاق است و به عبارت دقیقتر همه کارهای انسان یک ریشه اخلاقی دارد و از همین جهت ما روحیات و صفات افراد را در طرز عمل آنها جستجو میکنیم. البته ممکن است انسان به طور تصنع عملی را بر خلاف روحیات خود انجام دهد، اما بدیهی است که این عمل جنبه استثنایی دارد و دوام پذیر نیست، بنابراین برای اینکه اعمال و رفتار بشر خوب و کامل باشد باید قبل از هر چیز غرائز حیاتی تعدیل گردد و روحیات و صفات عالیه در حال پرورش و نمو باشد و روی هم رفته مطالبی را که در کمال اخلاقی گفتیم به این مبحث مربوط میگردد و به این ترتیب ثابت میشود که کمال عملی انسان نیز در سایه ایمان به خدا انجامپذیر است و بس (حسینی، ۱۳۸۹).
تلاش سالم یا کمالگرایی بهنجار[۶۲]
انتخاب اهداف سالم و داشتن تلاش و پشتکار با فرایند خودتخریبگر کمالگرایی کاملاً تفاوت دارد. تلاش سالم (سازنده)، منجر به انتخاب اهداف بر پایه خواستههای شخصی و آرزوها و نه براساس پاسخگویی به انتظارات خارجی میگردد. به عبارت دیگر اهداف آنها، واقعی، خودجوش(درونی) و ذاتاً قابل حصول است. افراد تلاشگر سالم، از انجام کار در دست اجراء بیشتر از تفکر در مورد نتیجه پایانی آن لذت میبرند. وقتی این افراد با تجاربی چون نارضایتی و شکست مواجه میشوند، واکنشهای آنها عموماً به موقعیّت ویژه موجود محدود میشود و این موضوع را به احساس ارزشمندی خویش تعمیم نمیدهند (هانگ[۶۳]، ۲۰۰۸؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰).
ویژگیهای دانشآموزان کمالگرا
الف) آنها از اینکه مبادا مرتکب خطا شوند، نگرانند.
ب) برای خود پیشرفتهای بالاتری در نظر میگیرند به نحوی که هرگز از کار خود راضی نمیشوند.
ج) در مقابل کیفیت کار خود، اغلب مضطرب نگران یا ناکام هستند.
د) از شرکت در رقابتها حتی اگر از توانایی خود مطمئن باشند خودداری میکنند.
همچنین فابون در توصیف افراد خلاق خاطرنشان میسازد، افراد خلاق در رفتارهایشان بسیار جدی و کمالگرا هستند و تصور میکنند که دارای رسالت جهانی هستند. کمالگرایی آنها را به کنارهگیری سوق داده و باعث میشود که مدرسه و یا دانشگاه را رها کنند (حسینی، ۱۳۸۹).
نحوه غلبه بر تفکر کمالگرا
چهار ویژگی، اضطراب را بهوجود میآورد: کمالگرایی، نیاز شدید به تایید، نادیده گرفتن نشانههای فیزیکی و روانشناختی استرس و نیاز شدید به کنترل. فرد می تواند بهوسیله غلبه بر این ویژگیها اضطراب خود را کنترل کند(شریفی، ۱۳۹۰).
مردم وقتی که انتظارات غیرمعقولانه بالایی دارند و زمانی که بیشتر وقت خود را صرف غصه خوردن درباره عیوب کوچک و اشتباهات جزیی میکنند، مضطرب میشوند. در این صورت امکان آرامش داشتن و لذت بردن از زندگی مشکل خواهد بود. افراد میتوانند از طریق نکتههای زیر دورنمایی از کمالگرایی خود را مشاهده نمایند:
۱) اگر فرد خود ارزشمندی به دست آمده را به دلیل فضائل خود بداند و سهم اساسی در پیشرفتها را به دلیل عزت نفس خودتلقی کند، این باعث می شود که به سوی هدف های واقعی پیش رود.
۲) شناختن و غلبه کردن بر سبک های تفکر کمالگرا .
الف) فرد کمالگرا تلاش کند جملات زیر را با خود زمزمه نکند؛
- من باید اشتباه نکنم .
- من باید بتوانم کارها را درست انجام دهم.
- من مطلقا نمی توانم آن را انجام دهم
- حدی وجود ندارد حتی در تلاش کردن
ب) در عوض جملات زیر را تکرار کند؛
- من می توانم این کار را بهتر انجام دهم.
- من از اشتباهاتم درس می گیرم.
-لازم است این بدبختی را در قدم های کوچک از بین ببرم.
۳) نباید اشتباه کوچک را بزرگ کند؛ چرا باید فشارهای روانی غیرضروری را تحمل کند
۴) روی جنبههای مثبت تمرکز کند؛ وقتی دچار اضطراب های غیر ضروری می شود یک روش مناسب برای اینکه توجه خود را از افکار منفی تغییر دهد، تمرکز روی جنبه های مثبت است .
۵) کار کردن روی هدفهای واقعی؛ هدفها باید به اندازه کافی بالا، جالب و چالشانگیز باشند، اما نه آن قدر بالا که نتواند به آنها برسد. فرد میتواند هدفها را اصلاح کند.
۶) بعضی اوقات شوخی کند؛ اگر در بعضی چیزها باید کمالگرا باشد، حداقل در همه موارد کمالگرا نباشد.
۷) یک رویکرد تسلط مدار در زندگی اتخاذ کند؛ این روش می تواند در فرایند مواجه شدن بدون نگرانی با چالشها و پیامدهای آن مناسب باشد (اولسن[۶۴] و پاوول[۶۵]، ۲۰۰۷).
سیکل معیوب در روند کمالگرایی
نگرش کمالگرایانه، یک دور معیوب را بهوجود میآورد. افراد کمالگرا، نخست مجموعهای از اهداف غیر قابل دسترس را ردیف میکنند. در گام بعدی در رسیدن به این اهداف شکست میخورند، زیرا دسترسی به آن اهداف غیر ممکن میباشد. در گام بعدی، زیر فشار میل به کمال و ناکامی مزمن غیر قابل اجتناب ناشی از آن، خلاقیت و کارآمدی آنها کاهش مییابد. و بالاخره این روند، افراد کمالگرا را به انتقاد و سرزنش از خود هدایت میکند، که نتیجه این روند نیز عزت نفس پایین میباشد. این مسائل احتمالاً اضطراب و افسردگی نیز به همراه خواهد داشت. در این موقعیت افراد کمالگرا بهطور کامل در این لحظه، تنها، اگر سختتر کار کنم، موفق خواهم شد. چنین افکاری، مجدداً منجر به یک دور کامل معیوب میگردد. چنین دور معیوبی با نگاهی به نحوه روابط بین فردی افراد کمالگرا، میتواند بهتر، قابل تشریح باشد. افراد کمالگرا معمولاً عدم پذیرش و طرد شدن از سوی دیگران را پیش بینی و از آن میترسند. با این ترس، آنها در مقابل انتقاد دیگران حالت دفاعی به خود میگیرند و از این طریق دیگران را ناکام و از خود دور میسازند. کمالگراها بدون اینکه متوجه این موضوع باشند، همچنین معیارهای به شدت غیر واقعگرایانه خود را از دیگران نیز انتظار داشته و در نتیجه نسبت به دیگران متوقع و منتقد میگردند. در نهایت، ممکن است، افراد کمالگرا، به دیگران اجازه ندهند که شاهد اشتباهاتشان باشند. آنها این نکته را در نظر نمیگیرند که خود افشایی این فرصت را به آنها میدهد که دیگران به چشم یک انسان به آن نگاه کرده و دوستشان بدارند. بهدلیل وجود این دور (سیکل) معیوب، افراد کمالگرا، غالباً در داشتن روابط نزدیک با افراد دچار مشکل هستند و به همین خاطر رضایت کمتری از روابط بین فردی خود دارند (خسروی، ۱۳۸۸).
تلاش سالم
انتخاب اهداف سالم و داشتن تلاش و پشتکار با فرایند خود تخریبگر کمالگرایی کاملاً تفاوت دارد. تلاش سالم (سازنده)، منجر به انتخاب اهداف، برپایه خواستههای شخصی و آرزوها و نه براساس پاسخگویی به انتظارات خارجی، میگردد. اهداف این افراد، همیشه تنها یک قدم از آنچه همزمان به پایان بردهاند، فراتر است. به عبارتی اهداف آنها، واقعی، خود جوش (درونی) و ذاتاً قابل حصول است. افراد کوشای سالم از انجام کار در دست اجرا بیشتر از تفکر در مورد نتیجه پایانی آن لذت میبرند. وقتی این افراد یا تجاربی چون نارضایتی یا شکست مواجه میشوند، واکنشهای آنها عموماً به موقعیت ویژه موجود محدود میشود و این موضوع را به احساس ارزشمندی خویش تعمیم نمیدهند (کاوامورا[۶۶] و هانت[۶۷] و فورست[۶۸]، ۲۰۰۱).
گامهای تغییر نگرشهای کمالگرایانه
اولین گام در تغییر نگرشهای کمالگرایانه به تلاشهای سالم، داشتن عدم رضایت از کمالگرایی، بینقص بودن یک خطای غیر قابل حصول است. گام بعدی چالش با افکار و رفتارهای خود تخریب گرانهای است که بینقص گرایی را تغذیه میکنند(حسینی، ۱۳۸۹). احتمالاً برخی از دستورالعملهای زیر میتوانند کمک کننده باشند:
-اهداف واقعی و قابل دسترسی را برپایه خواستههای شخصی، نیازها و عملکردهای قبلی فرد هماهنگ شود. این امر فرد را قادر خواهد ساخت، تا به خواستههای خود برسد و نیز احساس ارزشمندیاش را افزایش خواهد داد.
- اهداف بعدی را به ترتیب ارزش آنها مرتب نماید. به محض آنکه به یک هدف رسید، هدف بعدی را یک سطح فراتر از سطح قبلی عملکردش تعیین نماید.
- با معیارهای خودش برای رسیدن به موفقیت تلاش نماید. هر گونه فعالیت و هدفی را که انتخاب میکند، با ۱۰۰ % ، ۹۰ %، ۸۰ % یا حتی ۶۰ % موفقیت بپذیرد. این امر به فرد کمک خواهد کرد، تشخیص دهد که کامل نبودنش به معنی پایان دنیا نیست.
- طی مراحل انجام کار در فعالیت، تنها بر روی نتیجه پایانی تمرکز نکند. موفقیت خود را تنها بر اساس اینکه چه چیزی را به پایان رسانیدهاست، ارزیابی ننماید.
- احساس اضطراب و افسردگی را همچون فرصتی جهت ارزیابی خویش مغتنم شمارد و با خود این پرسش را مطرح سازد که آیا من انتظارات غیر ممکن را در چنین موقعیتی برای خود فراهم کردهام؟